چکیده:
عرفان سیاسی، ارجاع حضور و ظهور معنوی انسان در صحنههای پرپیچ و خم زندگی؛ و دنیای پرآشوب «سیاست»
است. «طریقتی» است که زادهی شریعت «آزادگی و جوانمردی» است؛ خانقاه و صومعهی خود را در بستر جامعه
میجوید و در دفاع از حق و ستیز با ناحق، سماع آغاز میکند.
عرفان سیاسی، برتابشگر این معنا است که اگرچه «معنویت» امری درونی است؛ اما معنویتگرایی برون داد عینی
این امر درونی است که با تبلور خود، به دنبال تعریف ذهنی میگردد و از همین جهت در فضای «پیوند افقی
Fusion of hovizon» هرمونتیک گادامر قرار میگیرد. در اینجا، معنویتگرایی دال بر اتحادی میان ذهن فاعل یک
عمل به مثابه متن حاضر و دیدگاه تاریخی نسبت به «معنویت» به وجود میآورد و در آن فضا و زمانهی تاریخی دیدگاه
یگانهای را پرداخته میسازد که در کل نه این است و نه آن، اما آنچه مسجل است، آن است که «معنویتگرایی» در سپهر
واقعیتهای موجود در شاکلهی رفتاری تعریف و طلب «حضور» پیدا میکند و در پرتو «واقعیت بیان» خویش به دنبال
«ظهور» در شاکلههای تعریفی متعدد برمیآید.
از این دیدگاه معنویتگرایی در عرصهی انقلاب به صورت ناآگاهانه ـ ولی مبتنی بر شعور تاریخی ـ و در سطح
گفتار Parole ظهور پیدا میکند و در سپهر «واقعیت بیان» خویش به دنبال کارکرد ارجاعی خاص خود برمیآید.
در چنین دیدگاهی عالیترین دقایق گفتمان معنویتگرایی در انقلاب، ارجاع گفتار معنویت گرا به «عمل» و «کنشی»
است که هویتی مملو از معنویت و منطبق با گفتار را در فراسوی دیدگان عینیت بخشیده است.
خلاصه ماشینی:
"در اینجا، معنویتگرایی دال بر اتحادی میان ذهن فاعل یک عمل به مثابه متن حاضر و دیدگاه تاریخی نسبت به «معنویت» به وجود میآورد و در آن فضا و زمانهی تاریخی دیدگاه یگانهای را پرداخته میسازد که در کل نه این است و نه آن، اما آنچه مسجل است، آن است که «معنویتگرایی» در سپهر واقعیتهای موجود در شاکلهی رفتاری تعریف و طلب «حضور» پیدا میکند و در پرتو «واقعیت بیان» خویش به دنبال «ظهور» در شاکلههای تعریفی متعدد برمیآید.
در اینجا نیز معنویتگرایی دال بر اتحادی میان ذهن فاعل یک عمل به مثابه متن حاضر و دیدگاه تاریخی نسبت به «معنویت» به وجود میآورد و در آن فضا و زمانهی تاریخی دیدگاه یگانهای را پرداخته میسازد که در کل نه این است و نه آن؛ اما آنچه مسجل است، آن است که «معنویتگرایی» در سپهر واقعیتهای موجود در شاکلهی رفتاری تعریف طلب حضور پیدا میکند و در پرتو «واقعیت بیان» خویش به دنبال ظهور در شاکلههای تعریفی متعدد برمیآید."