چکیده:
دغدغه مقاله حاضر ارائه نوعی سنخ شناسی است که بتواند همه دیدگاههای نظری را درباره «مردمسالاری دینی» پوشش دهد. در این راستا پنج نوع الگو شناسایی شده است. قسم اول، تحت عنوان روایتهای جمهوری اسلامی که بیشتر در خدمت تأسیس اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی قرار داشتهاند. قسم دوم دیدگاههای «مردمسالاری دینی» مخالف جمهوری اسلامی، از چهرههایی که مکتب نظرورزی آنها اسلام است. دیگر روایتهای مردمسالاری دینی با مفروض گرفتن اصول قانون اساسی، در صدد آشکارسازی ظرفیتهای آن هستند که شامل قسم سوم تا پنجم است. قسم سوم بر حقوق و مشروعیت الهی حساسیت بیشتری از خود نشان میدهند. قسم چهارم بر حقوق و مشروعیت مردمی حساسیت بیشتری از خود نشان میدهند. قسم پنجم بر مشروعیت و حقوق الهی و هم مردمی توأمان توجه دارند. بحث و نظر، در دل آن سنخشناسی، جایگاه تئوریک خود «مردمسالاری دینی»، الگوهای متعدد آن و هم مسئلههای آن را نشان داد.
خلاصه ماشینی:
"بحثهای درون گفتمانی اسلامگرایان در دهه دوم انقلاب اسلامی، در مسائلی چون مشروعیت (مشروعیت الهی و نظریه مشروعیت مردمی)، مشارکت سیاسی (حق یا تکلیف ـ نهادی یا غیر نهادی)، جایگاه ولایت فقیه (انتصابی ـ انتخابی)، اختیارات ولایت فقیه (محدود به قانون ـ فراتر از قانون)، حق انحصاری شورای نگهبان در تفسیر قانون اساسی یا عدم انحصار آن، نوع نظارت شورای نگهبان (استطلاعی ـ استصوابی)، انواع آزادیها (برجستهسازی خطوط قرمز ـ رفع موانع آزادیها) بحثهایی بود که بین گروههای معتقد به جمهوری اسلامی و اسلامگرایی اتفاق میافتاد.
به عبارت دیگر اگر در پروسه انقلاب اسلامی، پیوندی تئوریک بین کسانی که بر حقوق مردم تأکید میکردند و کسانی که بر حقوق الهی تأکید میکردند اتفاق افتاد و قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران متولد شد، در دهه دوم انقلاب اسلامی نیز زمانی که فاصلهها میرفتند تا شکاف به وجود آورند، الگوی مردمسالاری دینی به مثابه نظریهای برای آشتی دادن دیدگاههای دو سر طیف متعارض و به مثابه یک نقطه عزیمت گفتگو سر برآورد.
رهبر معظم انقلاب اسلامی، در بیانات متعددی، ظرفیتهای مردم سالار نظام اسلامی «جمهوری اسلامی» را به عنوان یک اصل الهی و ریشهدار مورد توجه قرار داده و روایتی از مردمسالاری دینی را ارائه کرده است.
(سعیدی، 1392: 18) نظریه آیتالله خامنهای مثل روایت اصلی و جریانی همین الگو که با اندیشه امام و یاران او نظیر بهشتی آفرینش شده است، در برابر نظریههای تک عنصری، همچون نظریه مشروعیت الهی بلاواسطه حاکم اسلامی و نظریه مشروعیت مردمی نظام اسلامی قرار دارد که یکی فقط بر عنصر رأی ملت و دیگری تنها بر صلاحیتهای دینی تأکید میکند."