چکیده:
گاهان شامل ١٧ سرود، کهن ترین اثر ادبی ایران است کـه در نظمـی هجـایی و بـه زبـانی شـاعرانه سروده شده است . در سدههای اخیر که بررسی های علمی متعددی دربارة گاهـان صـورت گرفتـه ، ویژگی های شاعرانة آن نزی از نظر دور نیفتاده است ، به گونه ای که برخی اوستاشناسـان کوشـیدهانـد با تکیه بر شواهد درونمتنی ، یا در مقایسه با ریگ ودا اسلوب شاعرانة آن را بازنمایند. در این گفتـار، با اشاره به برخی از این موارد، عناصر شاعرانة دیگری نیز که تـا کنـون مـورد توجـه قـرار نگرفتـه ، نشان داده می شود؛ عناصری که هزارهها پس از گاهان نزی شاعران در آثار خـود بـه کـار گرفتـه انـد. پژوهش حاضر به بلاغت گاهان و استفاده از جلوههـای بیـانی و آرایـه هـایی چـون مجـاز، تـشبیه ، استعاره، سوال و جواب، تضاد و واجآرایی مـی پـردازد. بـه یـاری وحـدت سـبک گاهـان و شـیوة شاعرانه ای که سراینده با آن نام خود را در ایـن سـرودها آورده اسـت ، کوشـش مـی شـود درسـتی انتساب این اشعار به زرتشت ثابت گردد و در بیان یکسان بودن شـگردهای بلاغـی ادوار مختلـف شعر، از شعر فارسی به ویژه ابیاتی از حافظ نیز نمونه هایی ذکر می گردد.
The Gathas، consisted of seventeen hymns، are the oldest literary work in Iran. These hymns are composed in a syllabic meter and poetical language. In recent centuries، many scholarshave studied the Gathas andhave consideredtheir poetic features. Some scholars have tried to reveal Gathas’ poetic technique on the bases of intertextual evidence، and have compared them with Rig-Veda. In this article، referring to some of this evidence، the authors try to show other poetical elements that have not been yet considered; elements that have been applied by Iranian poets for millenniaafter Gathas. The present studyis concerned about the Gathicrhetoric،andthe imagery and figures of speech used in them، such as metonymy، simile، metaphor،amoebaean،antithesis and alliteration.By demonstrating stylistic unity of the Gathas، and pointing out such features as the poetic method of mentioning the nameof the composer by himself، the authors try to prove the attribution of these hymns to Zarathustra. Examples of Persian poetry، especially Hafez’s، are given here to prove the similarity of rhetoric techniques in different times.
خلاصه ماشینی:
"نشانه های زبانی و سبکی در خود اثر هم وجود دارد که دلیلی است بـر ایـن کـه در گاهان برای تأثیر بیشتر از اسلوبهای شـاعرانه اسـتفاده شـده اسـت ، گذشـته از ایـن ، بـه زعـم مـا از چشم انداز دیگری هم می توان به ویژگی های شعری گاهان دست یافت ، و آن بـا اسـتفاده از سـنجه ای است که در کتب بلاغی دورة اسلامی ، شعر شاعران فارسی گوی را با آن سنجیدهاند.
گرچـه معیارهـای این کتب با اثری متعلق به دست کم سه هزارسال پیش ناکافی به نظر می رسد، اما با شیوههـایی کـه ایـن کتب در نقد آثار ادبی معرفی کردهاند، به عقیدة ما می توان عناصر شعری به کار رفته در گاهـان را ماننـد مجاز و تشبیه و استعاره و آرایه های گوناگون ادبی بررسی کرد و حتی با تکیه بر روشی کـه شـاعر نـام خود را در شعر ذکر می کند (تخلص )، به مسألة سرایندة گاهان نزی پرداخت .
بررسی پنجاه غزل نخست دیوان حافظ نشان می دهد که در ٢٩ مورد، تخلص حـافظ بـه صـورت سومشخص آمده است ، ٢٠ مورد منادا و تنها در یک غزل است ، آن هم به دلیل وجود صنعت سـؤال و جواب که در واقع آن نزی مناداست ، بر گوینده بودن حافظ تصریح شده است : ز دست جور تو گفتم ز شهر خود هم رفت به خنده گفت که حافظ برو که پای تو بست (حافظ ، ١٣٧٣: ١١١) بنابراین اظهار شگفتی کلنز از این که چگونه می تواند زرتشت خالق گاهان باشد، در حـالی کـه نـام او تنها یک بار به صغیة اول شخص ، یک بار منادا (١٤/ ٤٦) ولی غالبا به صـورت سـوم شـخص آمـده است ، در کلامی که ساختار ادبی دارد بی اساس است ."