چکیده:
پرورشیافته در جهان اسلام سراغ گرفت، اما به هر ترتیب در همین بستر کلی جوانه زده است.در فلسفة اسلامی معقولات، مفاهیم کلی درکشده توسط عقلاند. این مفاهیم مجرد از عوارض مادی، با کمک امور محسوس حاصل میشوند. در میان حکما، دربارة نحوة شکلگیری و حکایت این مفاهیم، بحثهای بسیاری در گرفته است. تمام فیلسوفان مسلمان در مجردبودن صور و ادراکات عقلانی توافق دارند. بحث دوام و کلیت آنهانیز با توجه به تجردشان، حل و فصل میگردد. معقولات چون مجردند، از طریق حس و به وسیلة حس به دست نمیآیند،بلکه قوة درککنندة آنها عقل است. از سخنان گذشتگان شواهد بسیاری بر این مطالب یافت میشود کهبر اساس آن، میتوان نظریة مشترک در ادراک معقولات را به صورت مشاهدة عقلانی ترسیم نمود. با توجه به این راهکار، نحوة حصول معقولات ثانی فلسفی و لوازمی که از این مفاهیم طلب میشود، قابل تبیین است. در این مقاله با تبیین راهکار شهود عقلانی، به شبهات دربارة آن نیز خواهیم پرداخت.با توجه به شهود عقلانی معقولات، تفسیر رایج دربارة نظریة تجرید
خلاصه ماشینی:
"از سوی دیگر، در انقلاب کپرنیکی کانت، مفاهیم فاهمه که نه همچون مفاهیم فطری عقلگرایانی چون دکارت و لایبنیتس مفاهیمی توپر و دارای مضمون، بلکه مقولاتی صوری و قالبیاند، بدون هیچگونه تبیین معرفتشناختی واقعگرایانه و به نحوی گزافه بر دادههای حسی عاری از آنها دقیقا تحمیل میشوند و در حقیقت در اینجا ما به جای اینکه با معرفت روبهرو باشیم با مخلوطی وهمی و خودساخته روبهروییم؛ این در حالی است که ما بعینه مییابیم که وجود و امور مساوق با آن، نه صرف اطلاق ما بر دادههای حسی، که حقیقتا وصف خود آنهاست و اینگونه نیست که این امور خود فینفسه فاقد این معانی باشند و حال ما باشیم که این معانی را بر آنها اطلاق میکنیم، چنین چیزی نمیتواند بهرهای از حقیقت داشته باشد.
به نظر میرسد چون سنت معرفتشناسی غالب در حال حاضر به طور عمده بر بحث صدق و توجیه قضایا و متفرعات آنها تمرکز میکند و از طرف دیگر، اوصافی چون صدق و کذب و موجهبودن و ناموجهبودن و نظایر اینها، که در زمرة معقولات ثانی منطقیاند، اوصافی از قضایا در حیث ذهنیشاناند، و وصف امر ذهنی- بما هو ذهنی- نیز خود ذهنی است، لذا نفسالامر نوع این قضایا نیز به همین ترتیب ذهن است.
در قضیة دوم، یعنی قضیة «خداوند زیباست»- همچنانکه پیش از این گذشت-به نظر میرسد مفهوم خدا را باید در زمرة آن دسته از معقولات اولی قرار داد که نفسالامر آنها عین است، که بر این اساس، نفسالامر این قضیه نیز عین خواهد بود."