چکیده:
«اصالت تعامل علی» ناظر به چگونگی ارتباط و تأثیر دوجانبۀ دو امر مادی و مجرد است. مسئله این است که دو امر ذاتا متفاوت مثل نفس و بدن چگونه میتوانند با یکدیگر رابطه علی دوجانبه داشته باشند؟ ملاصدرا دو راه حل برای این مسئله پیشنهاد میکند که راه حل نخست بر اساس مبانی فلسفی ایشان راهگشا و قابل قبول است؛ اما راه حل دوم اولا با مبانی ایشان سازگار نیست و ثانیا دچار مشکلاتی است که رهایی از آنها ممکن نیست.توجه به «ذهن» یا «عین» و انطباق آن با «واقع» یا «نفسالأمر» هنگامی مطرح میشود که بخواهیم «صدق» را از «کذب» و «حقیقت» را از «خطا» تمییز دهیم. این مسئله، دغدغۀ اصلی تئوری مطابقت بوده است که غفلت از آن میتواند نظریۀ مذکور را با چالش جدی مواجه کند. تئوری مطابقت بر دو پایۀ اصلی، یعنی صدق و واقع استوار است. در این نظریه، مفهوم واقع معادل مفهوم «نفسالأمر» بوده، به عنوان جنبۀ هستیشناختی آن محسوب میگردد. فیلسوفان اسلامی علیرغم اینکه در تفسیر نفسالأمر دچار اختلاف نظر شدهاند، اما با پذیرش آن، بر مشکلات فراوانی که در معرفتشناسی غربی لاینحل به نظر میرسید، فائق آمدند. علامه طباطبایی ضمن انتقاد از تفاسیر ارائهشده، نفسالأمر را وعای مطلق ثبوتی امور تلقی میکند که از این حیث، با اعتباریپنداشتن مفاهیم ماهوی و معقولات ثانوی، در رویکرد مبناگرایانۀ خود دچار
خلاصه ماشینی:
"البته در این صورت دیگر عنوان نفسیت بر آنها حمل نمیشود؛ یعنی آنها در این وضعیت دیگر اصلا نفس نیستند، بلکه عقلی مفارق شبیه همۀ عقول مفارق میگردند (همان، ج8، ص378)از همینجا معلوم میشود وقتی این فیلسوف، نفوس را صورتی مادی معرفی میکند، سپس به اثبات تجرد برای آنها میپردازد، به تناقض دچار نشده است؛ زیرا نفوس تا هنگام تعلق به ابدان گویا نوعی مادیت بر آنها حاکم است.
اکنون که نوع تعامل نفس و بدن از دیدگاه این فیلسوف معلوم شد، پرسش اولیۀ این نوشتار اینگونه مطرح میشود که ارتباط میان دو امر جوهری نفس و بدن که هردو حقیقت و ویژگیهای متفاوت دارند، چگونه ممکن است؟ چگونه امکان دارد یک حالت ذهنی غیرمادی بر بدن تأثیر بگذارد یا یک رویداد بدنی حالات ذهنی و خود نفس را دچار تغییر و تحول کنند؟ حکیم شیراز در آثارش به دو راهحل برای پرسش مذکور پرداخته است که به هردو مورد میپردازیم.
کسی از دانشمندان در رشتههای علوم تجربی امروز دیگر از وجود امری به نام روح بخاری خبر نمیدهد؛ اما راجع به شناخت قیاسی و فلسفی، اگر کسی بخواهد از استدلال منطقی و فلسفی برای اثبات واسطهای به نام روح بخاری استفاده کند، به نظر میرسد چنین استدلالی از اتقان لازم برخوردار نیست؛ زیرا استدلال فلسفی ناظر به همان حل مشکل ارتباط مجرد و مادی است و چه نظریهای بهتر از نظریۀ ملاصدرا دربارۀ حقیقت نفس میتواند مشکل مذکور را حل کند."