چکیده:
هرمنوتیک فلسفی به دلیل اثرپذیری برخی از نواعتزالیان از آن و پس از بیان گفتههای اعتزالیان جدید، به نقد این ایده پرداخته است. «یقین» از مسائل بسیار اساسی معرفتشناسی است؛ تا آنجا که شاید هیچ مکتب معرفتشناختی مطرحی را نتوان یافت که اثباتا یا نفیا دربارة یقین و امکان و شرایط آن، بحثی به میان نیاورده باشد. بهطورکلی معرفتشناسی اسلامی- و از جمله معرفتشناسی سهروردی- مکتبی است یقینگرا؛ بدینمعناکه شناخت غیریقینی را معرفت حقیقی تلقی نمیکند.یقین اجمالا بر دو بخش کلی است: یقین معرفتشناختی و یقین روانشناختی.یقین معرفتشناختی، یقینی است که از نظرگاه منطقی و فلسفی یقین به شمار میرود. یقین معرفتشناختی، به نوبة خود، بر دوبخش اصلی است: عقلی و شهودی. یقین عقلی، حاصل استدلال عقلی و برهان است و یقین شهودی، حاصل تجربة مستقیم انسان از واقعیت برونذهنی (عینی) یا درونذهنی، بدون واسطة صورت ذهنی. یقین روانشناختی عمدتا از سنخ اقناع است و از نظرگاهمنطقی و فلسفی یقین به شمار نمیرود.در این نوشتار به یقین معرفتشناختی و اقسام آن در
خلاصه ماشینی:
"از این بالاتر، قول به تعین معنا با قول به دلالت نامتناهی آیات قرآن و سنت واقعی که اخیرا برخی از محققان ابراز و آن را برگزیدهاند نیز قابل جمع است؛ گرچه نویسنده در بین هرمنوتیستها از کسی که قائل به بواطن معنایی متن یا دلالت چندلایه یا نامتناهی متن باشد، ندیده و نشنیده است، ولی در هر صورت هیچیک از این اقوال، منافاتی با تعین معنا ندارند و همه غیر از سیالیت معنای متن است که قائلان به هرمنوتیک فلسفی و برخی دیگر اختیار کردهاند و اصولا قائل به دلالت نامتناهی متون الهی، نظریه خود را پاسخی مناسب و درخور به هرمنوتیک فلسفی و ایده سیلان معنا در هرمنوتیک میداند (حسنی و دیگران، 1385، ج1، ص605-606متنمصاحبهبااستادعابدیشاهرودی).
به علاوه در نظریه سیالیت دلالت و معنا، دلالتهای گوناگون و معانی مختلف برای یک متن به طور یکجا جمع نشده است، بلکه هر کدام در یک فرهنگ خاص و زمان خاصی است و هر فرهنگی معنای مورد نظر خود را صائب دانسته، سایر معانی متن در دیگر فرهنگ ها را نمیپذیرد و چه بسا تخطئه کند؛ در حالی که در دلالت بر بطون معانی اگر از باب دلالت لفظی باشد، همه معانی یکجا در متن جمع است و دلالت بر این معانی هم همیشگی است و به علاوه هیچ معنایی، معنای دیگر و دلالت دیگر را تخطئه نمیکند."