خلاصه ماشینی:
"در نوشته حاضر ابتدا به مبانی نظری صرف ساخت-محور میپردازیم،سپس شواهدی از فرایندهای واژسازی زبان فارسی مبنی بر لزوم استفاده از مفهوم ساخت در ارائه تحلیلهای مناسب صرفی آورده میشود،در بخش پایانی نیز به جمعبندی مطالب ذکر (1)-رویکرد تکواژ-بنیاد در شکل افراطی خود،با رد وجود حوزهای مستقل برای صرف،واژههای پیچیده را حاصل عملکرد قواعد نحوی بر روی تکواژها میداند.
این نظریه از رویکردی جانشینی1به صرف برخوردار است و واژهسازی در آن براساس رابطه نظاممند بین صورت و معنی در واژههای پیچیده مورد بررسی قرار میگیرد.
حال،با توجه به رابطه نظاممند موجود بین حضور صورت زبانی«-بی»،و معنی "فقدان"،میتوانواژههای گروه ب را واژههای پیچیده در نظر گرفت و ساختار صرفی آنها را در قالب ساخت زیر به دست داد2: 1)[bi[x]N]A x) متغیری است برای زنجیره واجی متعلق به مقوله دستوری اسم) نکته مهم در تعیین این ساخت تکرارپذیر بودن رابطه صورت«-بی»،و معنی"فقدان" در میان گروهی از واژهها است.
به عنوان نمونه میتوان به پسوند«-ی»اشاره کرد که در ساخت 3(الف)القاکننده مفهوم مکان است،اما در ساخت 3(ب)مفهوم صفتی دارد: 3)a)[x]A-i]N (به عنوان نمونه«عکاسی»و«بقالی») b)[x]V-i]A (به عنوان نمونه«عینکی»و«قهوهای») حال اگر ساخت شماره(1)را صورت در نظر بگیریم و بخواهیم متناظر معنایی آن را نیز به شکل صوری نشان دهیم،آنچه حاصل میشود طرحواره ساختاری1نام میگیرد: 4)<[bi[x]Ni]Aj-[without SEMi]j> طرحواره فوق بیانگر نوعی تعمیم در صورت و معنی صفات دارای پیشوند«-بی»در واژگان زبان فارسی است و میتواند مبنای ساخت صفات جدیدی واقع شود.
در ادامه شواهدی از فرایندهای واژهسازی زبان فارسی مطرح شدند که به نظر میرسد صرفساخت-محور،با قائل شدن به وجود ساخت و انتساب برخی از مفاهیم و ویژگیها به آن قادر است توصیف و تحلیل مناسبتری،در مقایسه با نظریههای دارای رویکرد همنشینی،از فرایندهای واژهسازی به دست دهد."