چکیده:
هدف از این نوشتار، نشان دادن جایگاه مهم و نقش پررنگ و پیچیدة بن مضارع در دستگاه واژهسازی زبان فارسی و مشخصا بررسی و تحلیل دو فرآیند ساختواژی بسیار زایا با شرکت این عنصر است که عبارت هستند از صفت فاعلی مرکب مرخم و ساختهای سهجزئی. در مورد فرآیند نخست، پس از بیان اشکالات وارد بر این نامگذاری (صفت فاعلی مرکب مرخم) و نارسایی تعاریف مشهور صورتگرفته از فرآیند ترکیب، پیشنهادهایی برای تحلیل این دسته از واژهها ارائه میشود. در مورد ساختهای سهجزئی نیز پس از بررسی گزینههای مختلف ممکن برای تحلیل واژههای حاصل از این فرآیند، از تحلیل دوشقی پایگانی دفاع شده است.
خلاصه ماشینی:
"م، با ارائة ده دلیل نشان میدهد که بخش فعلی این ساخت را نمیتوان صفت فاعلی دارای پسوند ـ نده قلمداد کرد و سپس استدلال میکند که در این فرایند صرفا میان یک عنصر غیرفعلی و یک عنصر فعلی (ستاک حال) پیوند برقرار میشود و نوع پیوند این دو و در نتیجه معنای واژة حاصله بر اساس تلویح کاربردشناختی فارسیزبانان مشخص میگردد.
اما این تعریف نیز جامع نیست، زیرا در زبان فارسی (و نیز در زبانهای دیگر) واژههای مرکب فراوانی داریم که دست کم یکی از عناصر تشکیل دهندة آنها پایه (یعنی وندپذیر) نیست، مانند از خود راضی، سر در گم، به طوریکه، وگرنه و بسیاری دیگر.
روبینچیک (2001) نیز واژههای حاصل از این فرایند را «شبه مرکب» یا «نیمه مشتق» و جزء فعلی آن را «نیمهوند فعلی» میداند و اعتقاد دارد که «در حال حاضر ساخت کلمات به کمک نیمهوندها یکی از مهمترین روشها در غنیسازی ترکیب واژگانی زبان فارسی محسوب میشود».
بدین ترتیب در این واژهها نیز میتوان به ساخت دو شقی با الگوی [جزء غیر فعلی+ [ستاک حال + ی]] قائل شد، زیرا combinational incorporational اولا) دو جزء نخست، رابطة نحوی یا تماتیک با هم ندارند (*بستن جدول، *باختن لات)؛ ثانیا) دو جزء نخست بر روی هم ستاک حال هیچ فعل مرکبی نیستند (* تقسیم بستن، *لوس باختن)؛ ثالثا) اساسا در این جزء فعلی این واژهها معنای قاموسی اصلی خود را از دست داده است و دو جزء آخر بر روی هم معنا(ها)یی مستقل و معین یافتهاند (ـ بندی = "عمل تقسیم، توزیع، تسهیم، ترتیب، آرایش"؛ ـ بازی = "رفتار، حالات، حرکات و سکنات [متناسب با] جزء اول")."