چکیده:
در این مقاله، پس از مروری کلی بر سه دورة زمانی مطالعات زبانشناختی در جهان اسلام و معرفی شخصیتهای برجسته و جهتگیری علمی و دستاوردهای کلیدی آنها در هر یک از این دورهها، شواهدی ارائه شده است که حاکی از عمق بینش دانشمندان مسلمان در مسائل مختلف زبانی بوده است. از جمله مفاهیم کلیدی علم زبانشناسی که قرنها پیش از آنکه در مکاتب زبانشناختی غربی امروزی معرفی شوند، مورد توجه اندیشمندان مسلمان بوده، میتوان به این موارد توجه کرد: 1. توجه به سه سطح کارایی مشاهدهای، توصیفی و تبیینی 2. عقلگرایی توأم با ذهنگرایی در تبیین مسائل زبانی 3. آگاهی از تمایز بین زبان درونی و بیرونی و حتی تمایز بین توانش و کنش 4. توجه به تنوع و گوناگونیهای زبانی 5. تلقی حوزهای از زبان 6. تمایز بین اصول جهانشمول و پارامترهای/ متغیرهای خاص زبانی. در این پژوهش، به طور مشخص، آراء و اندیشههای دو اندیشمند مسلمان ایرانیتبار، یعنی ابوالقاسم الزجاجی (338 هجری قمری: 949 میلادی) و ابونصر فارابی (339 هجری قمری: 950 میلادی)، بررسی و ایدههای آنها با مسائل مطرح در زبانشناسی نوین مقایسه شده است. تعمق در تحلیلهای زبانی این دو اندیشمند نشان میدهد برخی از ایدهها و مفاهیمی که جزو مبانی و مسائل بنیادی زبانشناسی نوین هستند، قرنها پیش مورد توجه این دو اندیشمند بوده است. نگارنده بر این باور است که این شواهد در کنار یافتههای دیگر اندیشمندان مسلمان، میتواند ما را به احیا و سپس تدوین یک نظریة زبانی بومی و کارآمد برای تحلیل مسائل زبانی رهنمون شود.
خلاصه ماشینی:
"احیای تفکر و فلسفة خرد/عقلگرا از سوی چامسکی و ذهنگرایی وی، طرح ایدة دانش زبانی ذاتیزیستی 6 و دستور جهانشمول 7 ، طرح تمایز بین توانش 8 و کنش 9 و اتخاذ رویکرد حوزهای 10 به زبان و ذهن از جملة ویژگیهای زبانشناسی زایشی هستند که طرح آنها در این علم در اواسط قرن بیستم، نوعی عمل انقلابی به شمار میآمده است.
مقالة حاضر، با معرفی و تأمل در دستاوردهای دو اندیشمند مسلمان ایرانیتبار نشان میدهد که بسیاری از ایدههای بنیادی زبانشناسی نوین، به ویژه زبانشناسی زایشی، که ادعا شده است طرح آنها نشانة آغاز بروز یک انقلاب علمی در این رشته است، قبلا مورد توجه دانشمندان مسلمان بوده است و آنها از این مفاهیم آگاهی داشته و در تحلیلهای خود از مسائل زبانی آنها را بکار میبستهاند.
اوج نبوغ الزجاجی در معرفی انگارة سه سطحی علل آموزشی، قیاسی و جدلی نظری آنجا معلوم میشود که چامسکی (1964) در کتاب مسائل جاری نظریة زبانی میگوید زبانشناسی نوین (زبان شناسی نیمه اول قرن بیستم) عمدتا به نیل کارایی مشاهدهای توجه داشتهاست (صص 29 و 30- نقل از دبیرمقدم 1383: 190).
5. نتیجهگیری به اعتقاد نگارنده این سطور، مناظرهها و منازعههای علمی طرفداران دو مکتب کوفه و بصره و متعاقب آن شکلگیری مکتب بغداد همه حاکی از آن است که مطالعات اندیشمندان مسلمان، از قرن دوم تا قرن دهم هجری قمری، دارای روندی نسبتا پیوسته و منسجم بوده و علیرغم فراز و نشیبهای فراوان، عملا سیری تکوینی داشتهاست."