چکیده:
ساخت دومفعولی ساختی است شامل یک فعل دومفعولی، یک کنشگر، یک موضوع شبیه دریافتکننده و یک موضوع پذیرا. نقش معنایی دریافتکننده بیانگر شرکتکنندهای خاص در رویداد انتقال مالکیت است. در این تحقیق به بررسی میزان تعدی ساخت دومفعولی و تأثیر آن بر نشانداری موضوع دریافتکننده پرداخته میشود. میتوان دید که تأثیرات تعدی فقط محدود به مفعول مستقیم نیست. میتوان برای مفعول غیرمستقیم نیز با توجه به تغییر مؤلفهها، از ساختهای متفاوت استفاده نمود. در ساخت اصلی دومفعولی در زبان فارسی مفعول مستقیم با فردیت بالا با حرف نشانة «را» نشاندار میگردد و مفعول غیرمستقیم به صورت مفعول حرف اضافه پس از «به» ظاهر میشود. در این راهبرد موضوع پذیرا، شبیه کنشپذیر نشاندار میشود و دریافتکننده، نشانهای متفاوت میگیرد. در واقع نقش معنایی، تعیینکنندة این نشانداری است. عواقب این نوع نشانداری این است که پذیرا و دریافتکننده نشانههای صوری متمایز دریافت میکنند. این نوع نشانداری در ویژگیهای مشترک کنشپذیر و پذیرا ریشه دارد. البته، این شرایط مطلق نیست و امکان نشانهگذاری دریافتکننده با «را» نیز در شرایط خاص وجود دارد. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که در بند دومفعولی چنانچه دریافتکننده، فردیت و برجستگی بالایی داشته باشد، از کنش تأثیر بیشتری بگیرد، تأثیر کنش بر او مورد توجه باشد و ارادهاش در کنش انتقال دخیل نباشد ممکن است به صورت کنشپذیر بند متعدی اعلاء با نشانة «را» نشاندار شود. به نظر میرسد در صورت فراهم بودن این شرایط با اعمال فرایندی مفعول غیرمستقیم ارتقاء یافته، جایگاه مفعول مستقیم را اشغال مینماید. دلیل این امر در شبیه شدن این شرکتکننده به کنشپذیر اعلاست. البته، این نشانداری تنها زمانی رخ میدهد که مفعول مستقیم فردیت بالایی نداشته و به تبع آن تأثیر کنش بر کنشپذیر اهمیت چندانی نداشته باشد. در غیر این صورت، کنشپذیر در دریافت نشانة مفعولی در اولویت قرار دارد.
خلاصه ماشینی:
"2. مبانی نظری پژوهش منظور از پیوستاری بودن تعدی این است که برخلاف تعاریف سنتی از تعدی، حضور مفعول تنها عامل تأثیرگذار در متعدی بودن فعل نیست؛ بلکه میتوان مؤلفههایی برای تعدی در نظر گرفت که بر اساس آنها بندها از نظر تعدی درجهبندی میشوند و بندی agent recipient theme که مؤلفههای بیشتری داشته باشد متعدیتر است (هاپر و تامپسون 1980).
هاپر و تامپسون (1980: 259) عقیده دارند موضوعهایی که مفعول غیرمستقیم نامیده میشوند در واقع باید به عنوان مفعول متعدی در نظر گرفته شوند، زیرا تمایل دارند که معرفه و جاندار باشند تاحدی که در برخی زبانها این موضوع بدون توجه به حالت آن با فعل مطابقت میکند، یعنی جانداری یا معرفگی به حالت معنایی ارجحیت دارد.
نکتة قابل ملاحظة دیگر این است که امکان نشانداری با «را» برای فعل «دادن» که از بین افعال دومفعولی به عنوان نمونة اعلاء در نظر گرفته شده بیشتر است و هر چه از نمونة اعلاء دورتر شویم، احتمال اعمال راهبرد نقش-بنیاد بیشتر میشود.
دیدیم که کاربرد حرف اضافة «به» با دریافتکننده مطلق نبوده و برای این موضوع نیز همچون کنشپذیر بند متعدی امکان نشانداری با «را» وجود دارد.
به طور خلاصه میتوان گفت در بند دو مفعولی چنانچه دریافتکننده فردیت و برجستگی بالایی داشته باشد، از کنش تأثیر بیشتری بگیرد، تأثیر کنش بر او مورد توجه باشدو ارادهاش در کنش انتقال دخیل نباشد ممکن است به صورت کنشپذیر بند متعدی اعلاء با نشانة «را» نشاندار شود."