چکیده:
بحث درباره منابع علوم انسانی یکی از مسائل فلسفه علوم انسانی است . طیف قائلان به امکان علوم انسانی اسلامی، متون و نصوص دینی را یکی از منابع این علوم معرفی میکنند. آنچه پیش از مباحث علم دینی و علوم انسانی اسلامی در گفتار اصولیان مطرح است ، بحث اعتبار حجیت خبرو امارات ظنی در اعتقادیات و در تفسیر قرآن کریم است . نوع مطالب و ادله ای که درباره حجیت یا عدم حجیت خبر در تفسیر قرآن کریم مطرح است در علوم انسانی و سایر معارف دینی هم مورد توجه قرار میگیرد؛ لذا در این مقاله ترجیح داده شد اساس بحث در همان بستر مطرح و در پی آن مطالب و دیدگاه های جدید در علوم انسانی تحلیل گردد.به نظر می رسد اگر اعتبارو حجیت به معنای اصولی آن ، یعنی منجزیت و معذریت باشد، خبر واحد و هر امارة ظنی نمیتواند در تبیین مراد آیات قرآن یا علوم انسانی حجیت داشته باشد؛ زیرا مفسر قرآن و عالم علوم انسانی همانند یک دانشمند متکلم دنبال واقع است ؛ مشهور بین فقیهان و اصولیان هم عدم حجیت خبر واحد در غیر باب احکام است ؛ اما در این میان
خلاصه ماشینی:
با توجه به مقدمات فوق ، نکته این است که آیـا مـردم بـرای هـدایت خـود کـدام راه را برگزینند تا به راه صواب هدایت شوند؛ آیا نباید همان گونـه کـه در احکـام تکلیفـی سـراغ روایات حاکی از سنت رفتند، در سایر حوزه ها هم باید سـر بـر آسـتان همـین روایـات و امارات معتبره که زبان حکایت از سنت دارندو ابزارو طریق وصول به سنت اند، بسـایندو آیا راهی مصاب تر از آن یافت می شود؟ به عبارت دیگر آیا ترک این بخش عظیم از روایات و روی آوردن به روش های دیگر در تفسیر قرآن و علوم انسانی مـورد بازخواسـت عقـل و شرع قرار نمی گیردو چنان که پیش از این از منظر برخی از قائلان به حجیت خبر واحـد در تفسیرو معارف ذکر شد،اساسا اگر اخبار عدل ثقه را درباب تفسـیر و علـوم انسـانی فاقـد اعتبار بدانیم ، از تمامی بیانات معصومان و بزرگان صحابه و تابعین ، محروم می مانیم وفایده بهره مندشدن از بیانات این بزرگان ، منحصر در عصر حضورمی گـردد کـه یـک محرومیـت همیشگی را به دنبال دارد!