خلاصه ماشینی:
"تلاش مقدماتی در این مکتب در راستای این هدف شکل میگیرد که ثابت کند که برخلاف عقیده رایج در میان فلاسفه که فلسفه را در جایگاه برتری نسبت به ادبیات قرار میدهد،جایگاه ادبیات برتر است که شامل فلسفه نیز میشود.
فلسفه چیست و مکتب فوق از چه روش و وسیلهای برای حصول چنان نتیجهای استفاده میکند؟وقتیکه به آغاز فلسفه نگاه میکنیم،بسادگی درمییابیم که اساسا فلسفه در مقابل سفسطه و رتوریک (rhetoric) بوجود آمده،سفسطه جدا از معنی منفیای که بعدا پیدا کرده،در اصل عنوانی بوده که به مهارتهای کلامی و بیانی داده میشده،و توضیح دست اول راجع به آنرا شاید بتوان از سخنان گورجیاس (Gorgias) که یکی از سوفیستهای قرن پنجم قبل از میلاد است،استخراج نمود: اگر همه افراد میتوانستند گذشته از بخوبی به یاد بیاورند و حال را با موفقیت تجربه کنند و نیز از آینده خبردار شوند،نگاه از کلمات (logos) کاری ساخته نبود،ولی از آنجا که بیاد آوردن گذشته و پی بردن به وضع حال و پیشبینی آینده ساده نیست،لهذا افراد همیشه روی عقیدههای شخصیشان اتکاء میکنند.
امر بررسی شالوده ضمن تعمیم دیفرانس و نیز جستجو برای یافتن پاسخ به این سؤال صورت میپذیرد که آیا هیچ چیزی وجود دارد که به عمد از تئوری حذف شده باشد.
دیکانستراکشن تنها شامل تحقیق در کیفیات شالوده نیست،بلکه مطالعۀ نما و اجزاء واحدهای مختلف ساختمان تئوری را نیز دربرمیگیرد،بخش نخست این تعریف شامل تعمیم دیفرانس به شالوده است،اما دامنه سخن در بخش دوم به دو موضوع دیگر یعنی ساپلیمنت (suppliment) و گرافت (graft) کشیده میشود که ذیلا به شرح مختصری در بارۀ آنها میپردازیم."