چکیده:
Reza Shah's version of modernization changed the communicative structure of society; however this process did not lead to a civil society. Leadership structure remains as before. It is argued in this paper that the transformation of communication structure during the reign of Reza Shah did not provide a coherent national identity. Religious conflict، ethnicity and language structure remained the same as before. Hence، Reza Shah's developmental and its modernizing effort، at the end، did not drastically result into modern patterns of political and cultural structures and life style of Iranian people.
خلاصه ماشینی:
حکومت پهلوی برای رسیدن به اهداف مدرن خود نیاز به قدرت داشت ، در حالی که رهبران جامعه شبکه ای به عنوان رقبای آن در برابر خواست های دولت ایستادگی و مقاومت میورزیدند؛ زیرا لازمه ی جریان اصلاحات و نوسازی غربی، این بود که صورت بندی سنتی جامعه دچار تغییر و تحول شود و این ، به معنای کاهش و یا نابودی قدرت و نفوذ زعمای اجتماعی است .
در برابر سیاست ها و برنامه های دولت پهلوی اول ، رهبران اجتماعی نیز راهبرد برزیستن مختص به خویش را برگزیدند و هرکدام شیوه و راهکار خاصی را در مقابل این تهدید بزرگ و نوین انتخاب نمودند، این امر نیز به دلیل ماهیت و ویژگی شبکه ای و عدم انسجام جامعه ی ایران بود.
گذشته از این ، سیاست های دولت پهلوی به جهت توزیع نامناسب منابع ، تضعیف کشاورزان و دهقانان بدون زمین و نیز رفتارهای ضد ایلی، باعث افزایش مهاجرت عشایر و روستائیان به شهرها شد، که این امر جامعه را به نسبت گذشته فشرده تر کرد و از آنجا که علما در شهرها نفوذ گسترده ای داشته و مردم نیز التجائی جز آنان و برخی بازاریان مذهبی نداشتند، لذا موضعشان در برابر دولت را تقویت کرده ، که ثمره ی تداوم و استمرار آن ، شکل گیری انقلاب ١٣٥٧ شد.