چکیده:
رجعتباوری، جزء مختصات تفکر شیعی است و به دلیل اهمیت آن، پژوهشهای فراوانی از سه منظر نقلی، کلامی و فلسفی به تبیین آن پرداختهاند؛ لکن هنوز برخی وجوه آن نیازمند تبیین است. متکلمان با مبنا قرار دادن حکمت و مصلحت الهی، از غرض و فلسفه رجعت پرسیدهاند؛ ولی آقای شاهآبادی با براساس مبنای علیت و انسانشناسی خاص خویش، دو سؤال کلیدی پرسیده است: اول اینکه علت رجعت چیست؛ که به نظر ایشان، رجعت یا علت قابلی دارد یا علت فاعلی؛ دوم اینکه کیفیت رجعت چگونه است؛ که ایشان رجعت را با بدن برزخی میدانند، نه بدن مادی و این محور تفاوت نظر ایشان با علمای سلف است. شاهآبادی با توجه به مبحث علت و معلول صدرایی، علت رجعت را یا ناشی از استعداد میداند، یا استدعا یا استحضار که در هر حال، دو علت فاعلی و قابلی لازم دارد. مقایسه دیدگاه استاد شاهآبادی و فلاسفه دیگر، نظیر رفیعی قزوینی نشان میدهد که بحث ایشان از جهت استفاده از مبانی حکمت متعالیه و استیفای اقسام علل رجعت بر بحثهای مرحوم رفیعی قزوینی ارجحیت دارد.
خلاصه ماشینی:
"(همان: 19) به اعتقاد همه فلاسفه اسلامی، قسر چه اکثری باشد و چه دائمی، محال است؛ چون با غایت خلقت موجودات و لوازم حکمت الهی سازگار نیست؛ از آنجا که اثر وجودی نفس کلی، نبی و امام، هدایت نظری و عملی عمومی است، عدم بروز کامل یا اکثری آن، قسر شمرده میشود و این قسر در زمان حضور نبی اکرم| و ائمه معصومان^ واقع شده است.
به نظر میرسد دو اشکال عمده بر استدلال ایشان وارد است: اشکال یکم حد وسط استدلال ایشان، مفهوم قسر است و براساس استدلال صورتگرفته، چون قسر دائمی و اکثری محال است، باید زمینه بروز و ظهور آثار وجودی نفس کلی، یعنی وجود رسول الله| و ائمه معصومان فراهم آید و این مهم با رجعت محقق خواهد شد؛ لکن حرکت استکمالی اشتدادی نفس کلی، علت رجعت را تا مرحله قهاریت بر عالم ماده تضمین خواهد کرد.
رفیعی قزوینی اگرچه بحث علت رجعت را مستقلا مطرح نکرده، استدلال وی ناظر به علت رجعت است که در نظر ایشان، حرکت جوهری استکمالی و نیز لزوم بروز آثار نوعی مترتب بر نفس کلی، دو عامل رفع قسر تاریخی است که بر ذوات معصومان رفته است و با رفع قسر، رجعت معصومان برای تکمیل دایره آثار وجودی خویش صورت خواهد گرفت."