چکیده:
هدف اصلی و عمده ی این پژوهش بررسی نقش جمهوری اسلامی ایران بر امنیت منطقه ای و فرامنطقه ای می باشد. این پژوهش به دنبال آن است که با شناسایی عوامل مهم و تاثیرگذار در اتخاذ سیاست جمهوری اسلامی ایران در این مورد بپردازد. در این راستا، در این پژوهش به منظور مستند کردن و فهم بهتر مباحث سیاست امنیتی ایران از نظریه ی امنیت منطقه ای بری بوزان استفاده شده است. در این نظریه اشاره شد که امنیت بعد از جنگ سرد تنها محدود به حوزه ی نظامی نبوده و استفاده ی وسیع تر از آن که شامل ابعاد اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی به همرام بعد نظامی آن را در بر دارد، مورد نظر می باشد. در این ارتباط در این پژوهش سیاست امنیتی جمهوری اسلامی ایران در دو بعد امنیت منطقه ای و فرامنطقه ای به خصوص در منطقه ی خاورمیانه به آن پرداخته شده است، و در آن اولویت های ایران در رابطه با مسائل امنیتی به صورت موردی بررسی و مورد تحلیل قرار گرفت.
The main aim of this research is to study the role played by the Islamic
Republic of Iran in regional and transregional security. This research seeks to
identify the major factors that affect how the Islamic Republic of Iran adopts
policies regarding the regional and transregional security. So, this research uses
Barry Buzan’s theory of regional security in order to document and better
understand the subjects addressed in Iran’s security policy. His theory states that
pro-Called war is not merely limited to military domain, but also covers a more
extensive use of it which includes economic, social and environment dimensions
together with its military dimension. This research addresses the security policy of
the Islamic Republic of Iran in two areas- both regional and transregional- in the
Middle East, where Iran’s priorities in relation to security affairs are studied and
analyzed on a case study basis.
خلاصه ماشینی:
مسأله رفتار امنیتی ایران با منطقه خاورمیانـه و تـأثیرات امنیتـی ایـران در حـوادث منطقـه ای و تأثیری که این امر در نفوذ بیش تر ایران در منطقه به همراه دارد نیز به آن پرداخته خواهد شد و در آن اشاره می شود که ایران توانسته است از تأثیرگذاری بر مسـائل منطقـه ای و تـلاش بـرای حل بحران ها و کاهش نظامی گری و جلوگیری از نفوذ اسـرائیل در منطقـه ، اهمیـت خـوبی را تجربه کند؛ از این رو، تلاش می کنـد بـا کشـورهای منطقـه و فرامنطقـه ، وارد همکـاری شـود.
در ایـن نظریه بوزان دو گام مهم در تحلیل مفهوم امنیت برداشت : نخست توجه به سطح تحلیل منطقه ای بـر پایه ی ماهیت رابطه ی امنیت و درک آن به عنوان یک پدیده ی به هـم وابسـته « و نـه صـرفا موضـوع جدا از هم »، دوم ترسیم طیف کاملی از لایـه هـای تحلیـل (دادانـدیش و کـوزه گرچـی ، ١٣٨٩: ٧٧) از دیدگاه بوزان مجموعه ی امنیتی عبارت است از «مجموعه ای از واحدها که فرایند اصلی امنیت ، عـدم امنیت و یا هر دوی آنها به گونه ای با یکدیگر مرتبط است که مسائل امنیتی آنهـا بـه صـورت منطقـی نمی توانند جدای از یکدیگر مورد تجزیه تحلیل قرار گیرد یا حـل و فصـل شـود.
(٤٧ :٢٠٠٣ ,buzan and Weaver) بعد از تعیین چارچوب مفهومی این نظریه ، روشن می شـود کـه در مجموعـه ی امنیتـی منـافع کشورها در تعامل با یکـدیگر اسـت و ایـن کشـورها دارای وابسـتگی متقابـل امنیتـی مـی باشـند و دولت های منطقه که به عنوان بازیگر اصلی سیاست بین الملل هستند، بایـد نسـبت بـه مسـائل امنیتـی اعضا حساس باشند و نهادهایی هم که برای ترتیبات امنیت منطقه ای در نظـر گرفتـه شـده انـد، بایـد 187 انگیزه ی لازم را برای همکاری در بین این اعضا را فـراهم آورنـد.