چکیده:
در این مقاله پس از بیان اینکه معاطات عقدی عقلائی است که مبرز آن فعل است، ابتدا ادله صحت معاطات و سپس ادله بطلان آن بررسی شده و پس از نقد ادله لفظی هر دو دسته با استناد - سیره عقلائی متصل - زمان مفهوم و عدم ردع آن بر صحت معاطات و اثر معاملی آن استدلال شده است، در فصل آخر نیز با استناد به ادله لزوم عقد بیع و لر لزوم معاطات استدلال شده است .
خلاصه ماشینی:
"از دیگر روایاتی که در همین باب وسایل آمده نیز همین معنا استفاده میشود، از جمله: - در صحیحه منصور بن حازم از امام صادق)ع( درباره کسی که به دیگری گفت کالایی را برای او بخرد و به او بفروشد، فرمود: لا بأس، بذلک انما البیع بعدما یشتریه؛(17) اشکال ندارد، بیع پس از آنکه آن را خرید واقع میشود.
دلالت روایت »انما یحرم الکلام« نیز تمام نیست ؛ زیرا این روایت فقط ناظر به گفتگویی است که طبعا با کلام صورت میگیرد و تعیین میکند که ثلث برای بذر و ثلث برای گاو باشد، درحالی که معاطات دلالتی بر این امر ندارد.
اما اگر مقصود آن باشد که این روایت ردع معصوم از سیره عقلائیه است، حتی بر فرض تمام بودن سند و دلالت آن، برای اثبات ردع کفایت نمیکند؛ زیرا واضح است سیره عقلائیه قوی و مستحکمی از قبیل سیره و ارتکاز عقلایی بر ملکیت بخشی معاطات، نیاز به ردع قوی و روشن و مستحکمی در سطح آن سیره یا ارتکاز دارد، مثلا مانند ردعی که در شریعت درباره عمل به قیاس آمده است.
علاوه بر این، تعامل با دلیل لفظی مفروض برای بطلان معاطات یا عدم افاده ملکیت آن به عنوان دلیل لفظی در مقابل ادله لفظی مخالف و یا تعامل با آن به عنوان ردع از سیره، دو تمایز معکوس دارند: از طرفی در تعامل اول نیازی به وضوح و استحکام ریشههای دلیل از قبیل استفاضه نیست و به محض اینکه سند و دلالت فقط یک حدیث تمام باشد طرف معارضه با دیگر ادله لفظی قرار میگیرد و به تساقط یا ترجیح ادله صحت معاطات به سبب موافقت با کتاب، یا ترجیح دلیل بطلان آن به سبب اخص بودن میانجامد در حالی که در تعامل دوم نیاز به وضوح و استحکام دلیل بطلان داریم."