چکیده:
تحقیقات پیشین نشان دادهاند که افراد ناشنوا، در مقایسه با افراد شنوا، در پردازش نحوی ضعیفتر عمل میکنند؛ از این رو، انتظار میرود که آنان جهت جبران این نقص از دانش پیشین خود استفاده کنند. هدف این پژوهش، بررسی تأثیر ناشنوایی بر مهارت آزمودنیها در درک جملات موصولی فاعلی و تعیین نوع راهبردهای مورد استفادۀ آنها در درک جملات موصولی فاعلی محتمل و غیرمحتمل معنایی در چارچوب نظری جبرانیـتعاملی استنویچ (1980) بود. عملکرد چهار دانشآموز ناشنوای عمیق پایۀ پنجم بهعنوان گروه آزمایش و چهار دانشآموز شنوای طبیعی پایۀ پنجم بهعنوان گروه کنترل در پژوهشی مقطعی با اجرای آزمون درک مطلب جملات موصولی فاعلی محتمل و غیرمحتمل معنایی مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت. یافتههای این پژوهش نشان داد که بین عملکرد آزمودنیهای شنوا و ناشنوا در درک جملات موصولی فاعلی محتمل معنایی تفاوت معناداری وجود ندارد (05/0p).با توجه به تحلیل دادهها، این نتیجه به دست آمد که مشکلات گروه آزمایش ناشنوا در پردازش جملات موصولی فاعلی غیرمحتمل معنایی میتواند به استفادۀ آنان از راهبرد بالابهپایین در درک این ساختهای نحوی نسبت داده شود.تحقیقات پیشین نشان داده اند که افراد ناشنوا، در مقایسه با افراد شنوا، در پردازش نحوی ضعیف تـر عمل میکنند؛ از این رو، انتظار میرود که آنان جهت جبران این نقص از دانش پیشـین خـود اسـتفاده کنند. هدف این پژوهش ، بررسی تأثیر ناشنوایی بر مهارت آزمودنیها در درک جملات موصولی فاعلی و تعیین نوع راهبردهای مورد استفادة آنها در درک جملات موصولی فاعلی محتمل و غیرمحتمل معنـایی در چارچوب نظری جبرانی ـ تعاملی استنویچ (١٩٨٠) بود. عملکرد چهار دانش آموز ناشنوای عمیق پایـۀ پنجم به عنوان گروه آزمایش و چهار دانش آموز شنوای طبیعی پایـۀ پـنجم بـه عنـوان گـروه کنتـرل در پژوهشی مقطعی با اجرای آزمون درک مطلب جملات موصولی فـاعلی محتمـل و غیرمحتمـل معنـایی مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت . یافته های این پژوهش نشان داد که بین عملکرد آزمودنیهای شنوا و ناشنوا در درک جملات موصولی فاعلی محتمل معنایی تفاوت معنـاداری وجـود نـدارد (0.05 )، امـا آزمودنیهای ناشنوا در مقایسه با آزمودنیهای شنوا در درک جملات موصولی فاعلی غیرمحتمل معنایی به طور معناداری ضعیف تر عمل کردند (0.05<p). با توجه به تحلیل داده ها، این نتیجه به دست آمد که مشکلات گروه آزمایش ناشنوا در پردازش جملات موصـولی فـاعلی غیرمحتمـل معنـایی مـیتوانـد بـه استفادة آنان از راهبرد بالابه پایین در درک این ساخت های نحوی نسبت داده شود.
خلاصه ماشینی:
"با توجه به یافته های حاصل از آزمون درک خواندن جملات موصولی فاعلی غیرمحتمل معنـایی، انگارة تعاملیـجبرانی استنویچ (١٩٨٠) نمیتواند توجیه مناسبی برای داده های حاصـل از عملکـرد آزمودنیهای شنوا و ناشنوای فارسیزبان به دست دهد، زیرا به نظر میرسد که این انگاره برای همۀ مؤلفه های تشکیل دهندة درک خواندن اهمیتی یکسان قائل مـیشـود؛ بـه ایـن صـورت کـه ضـعف آزمودنی در تشخیص ساخت نحوی جمله میتواند از طریق دانش معنایی فرد جبران شود، ولـی بـا توجه به نوع جملات ، میتوان گفت که استفاده از دانش نحوی جهت درک جملات موصولی فـاعلی غیرمحتمل در اولویت قرار دارد و در سطحی یکسان با به کارگیری مهارت استفاده از دانش پیشـین قرار نمیگیرد؛ به همین دلیل نیز آزمودنیهای شنوا با به کارگیری راهبرد نحوی پـایین بـه بـالا، ایـن نوع جملات را بهتر درک کردند و در مقایسه با آزمودنیهای ناشنوا که از راهبرد بالابه پـایین ، یعنـی از دانش پیشین خود، برای درک این نوع از جملات استفاده کردند، عملکرد بسیار بهتری داشتند.
از این رو، بـا درنظرگرفتن عملکرد آزمودنیهای شنوا و ناشنوا در آزمون درک خواندن جملات موصـولی تحقیـق حاضر، میتوان نتیجه گرفت که پیشرفت راهبرد مناسب خواندن ، یعنی راهبردی کـه از طریـق آن ، خواننده قادر به درک هر دو نوع جمله محتمل و غیرمحتمل معنایی باشد، به وضعیت شنوایی افراد وابسته است و توانایی شنیدن ، شرط کافی برای ساخت دانش ساختاری زبان گفتاری است .
ـــــــــــ their relation to reading comprehension in prelingually deaf individuals: What can we learn from skilled readers?"."