چکیده:
سبکشناسی تطبیقی با مقایسه ساختار متنی و فرامتنی دو متن مبدأ و مقصد، میزان همسانیها و ناهمسانیهای سبکی هر دو را نشان میدهد. در این نوع پژوهش، نوع دریافت مترجم از متن اصلی، میزان موفقیتش به عنوان واسطۀ انتقال سبک اصلی نویسنده، میزان تصرف وی در سطوح زبانی، ادبی و فکری متن اصلی، تأثیر جامعۀ گیرنده بر ترجمه و گاهی میزان پذیرش جامعۀ مقصد ارزیابی میشود. ملک الشعرای بهار در قصیدهای با عنوان «نکیر و منکر» بخش آغازین قصیدۀ «ثورة فی الجحیم» زهاوی را به زبان فارسی برگردانده است. ویژگیهای همگن و ناهمگن متن ترجمه شده و متن اصلی کدام است؟ این مقاله میکوشد با روش تحلیلی - توصیفی و سنجش سبکی دو متن یادشده، به این پرسش پاسخ دهد. اگرچه بهار میکوشد از سبک اصلی دور نشود، اما به دلایلی، مانند بافت اجتماعی، فرهنگی و سیاسی و یا ایدئولوژیهای غالب دو ملت عراق و ایران، نوع درک و خوانش بهار از قصیدۀ اصلی و همسویی اندیشههای وی با زهاوی، دگرگونیهای فراوانی در ترجمۀ این قصیده چه در سطح زبانی و چه زیباییشناختی ایجاد کرده که آن را به تألیف و اقتباس نزدیکتر کرده است تا ترجمه. سبک شناسی تطبیقی با مقایسه ساختار متنی و فرامتنی دو متن مبدأ و مقصـد، میـزان همسـانیهـا و ناهمسـانیهـای سبکی هر دو را نشان میدهد. در این نوع پژوهش ، نوع دریافت مترجم از متن اصلی، میـزان مـوفقیتش بـه عنـوان واسطۀ انتقال سبک اصلی نویسنده ، میزان تصرف وی در سطوح زبانی، ادبـی و فکـری مـتن اصـلی، تـأثیر جامعـۀ گیرنده بر ترجمه و گاهی میزان پذیرش جامعۀ مقصد ارزیابی میشود. ملک الشعرای بهار در قصیده ای بـا عنـوان «نکیر و منکر» بخش آغازین قصیدة «ث-ورة فیالجح-یم » زهـاوی را بـه زبـان فارسـی برگردانـده اسـت . ویژگـیهـای همگن و ناهمگن متن ترجمه شده و متن اصلی کدام است ؟ این مقالـه مـیکوشـد بـا روش تحلیلـی - توصـیفی و سنجش سبکی دو متن یادشده ، به این پرسش پاسخ دهد. اگرچه بهار میکوشد از سبک اصلی دور نشـود، امـا بـه دلایلی، مانند بافت اجتماعی، فرهنگی و سیاسی و یا ایدئولوژیهای غالب دو ملـت عـراق و ایـران ، نـوع درک و خوانش بهار از قصیدة اصلی و هم سویی اندیشه های وی با زهاوی، دگرگونیهای فراوانی در ترجمۀ ایـن قصـیده چه در سطح زبانی و چه زیباییشناختی ایجاد کرده که آن را به تألیف و اقتباس نزدیک تر کرده است تا ترجمه . المقارن-ة الأس-لوبیة مج-ال جدی-د لدراس-ات الترجم-ة حی-ث یعت-بر یجث-ا م-ن البح-وث المقارنی-ة فی الأدب المق-ارن مرک-زا دراس-اته عل-ی بنی-ة ال-نص ومیت--ا ال--نص لکش--ف التغ--یرات البنیوی--ة ف--ی ال--نص الم--ترجم مقارن--ة م--ع اس--لوب ال--نص الاص--لی وم--دی تص--رفات الم--ترجم فی الاسلوب کوسیط مثمر. قد ترجم ملک الشعرا بهار الجزء الأول من قصیدة «ثورة فی الجحیم » للزهاوی الی الفارسیة ترجمة منظومة فی قصیدة معنونة ب-- «نکیر و منکر» ومع أنه بذل کل جهده لئلا یبتعد عن اسلوب النص الأصلی لکن-ه خل-ق العدی-د م-ن التغ-یرات لأس-باب کث-یرة فی المستوی اللغوی والجمالی والفکری للقصیدة حی-ث ص-ار عمل-ه أق-رب ال-ی الت-ألیف والاقتب-اس من-ه ال-ی الترجم-ة . والعوام-ل ال-تی ادت ببهار لهذه التغییرات ترجع الی البنیة الإجتماعیة والثقافیة والسیاسیة للشعببن العراقی والإیرانی ؛ واختلاف تلقی الش-اعر الإی-رانی م-ن النص المتأثر بإیدیولوجیاته ؛ واسلوب تلقی ملک الشعرا من النص الأصلی وفهمه منه ؛ وکذلک توافقه مع الزهاوی فکریا. من هذا المنطل-ق رغ-م الت-زام به-ار باس-لوب «ث-ورة فی الجح-یم » الرئیس-ی ، فق-د غ-یر المس-توی اللغ-وی والجم-الی لل-نص وق-ام بتغی-یر میت-ا ال-نص کالرموز والتناص حیث تبدلت البنیة التهکمیة لقصیدة ثورة فی الجحیم الی البنیة الحکمیة والارشادیة لنکیر ومنکر عند بهار.
خلاصه ماشینی:
"کدام مشترکات فکری، فلسـفی، مـذهبی و اجتماعی بین دو شاعر زمینه ایجاد چنـین فضـایی را بـه وجـود آورده کـه بهـار بخشـی از ایـن قصـیده را ترجمه کند؟ بنابراین ، مقاله با تکیه بر علم ترجمه پژوهی، سبک متن اصلی و ترجمـه شـده را در سـه سـطح زبـانی، ادبی و فکری بررسی میکند و با استناد به ابیات این دو قصیده ، به نوع خوانش بهار و میزان پذیرش ایـن ترجمه در زبان مقصد میپردازد.
در رابطه با ترجمه پژوهی، علاوه بر دو کتاب «ترجمـه پژوهـی» سـوزان باسـنت کـه در مجلـۀ ادبیـات تطبیقی، (١٣٩١)، به صورت مقاله خلاصه نویسی و توسط فؤاد عبدالمطلب تحـت عنـوان «دراس-ات الترجم-ه » بـه عربـی ترجمـه شـده اسـت ، کتـاب م-ن الترجم-ة إل-ی الت-أثیر:دراس-ات فیالأدب المق-ارن ، احمـد صـالح طـامی، میتوان به مقاله هایی چون «از ادبیات تطبیقی تا ترجمه پژوهی: سوزان باسنت »، (١٣٩٠)، «ادبیـات تطبیقـی و ترجمــه پژوهــی»، (١٣٩١)، «الترجم--ة الأدبی-ة والأدب المق-ارن »(۲۰۰۷) اشــاره کــرد کــه در تمــامی آن هــا ترجمه پژوهی به عنوان رویکردی برگرفتـه از ادبیـات تطبیقـی بررسـی مـیشـود، امـا متأسـفانه هیچ کـدام راهکار خاصی برای پژوهش های موردی ارائه نداده اند.
» (عبود، ١٩٩٥: ٢١٠) بنابراین کار بهار در این قصیده نوعی بازآفرینی متن است ؛ آفرینش اثر جدیدی که دیگر برگردانـی ساده از متن اصلی نیست ، بلکه ظهور خوانشی جدید و برآیند خلاقیت بدیعی است که بـر پایـۀ شـناخت و در پی آن سبک خاص خواننده یا به بیانی «مؤلف دوم » از اثر ادبی اسـت و بـا تغییراتـی کـه بـر اسـاس خوانش خود و مخاطبانش در مـتن برگـردان بـه وجـود آورده ، کمتـر «رنـگ و بـوی ترجمـه » (صـفوی، ١٣٧٨: ١٨) گرفته است ."