چکیده:
هدف از این پژوهش، اثبات پایبندی رجالیان متقدم شیعه، به فرماشیات معصومان در « چگونگی توصیف راویان » است. به نظر می رسد که شیوه توثیق و تضعیف رجالیان متقدم، ریشه در چارچوبی دارد که معصومان به عنوان شرایط – گاه شرط لازم و گاه شرط کمال – برای راویان ترسیم کرده اند. این شرایط روایی، به صورت مستقل تاکنون مطرح نشده است. صداقت، ضبط، علم به جوانب موضوع و تشیع، چهار شرطی است که در روایات بدان اشاره شده است. نمود این شرایط را می توان در واژه «ثقه» در گفتار معصوم و به تبع ایشان در کتب رجالیان مشاهده کرد. در نگاه برخی از رجالیان متقدم « وثاقت » راوی نیز با نگاهی ویژه دنبال شده که می توان آن را نوعی « اعتماد درون مذهبی بر حدیث راوی » دانست که حتی شامل اعتماد به راوی ضعیف نیز در پاره ای از موارد می شود.
The purpose of this study is to prove that the prior (mutaqaddim) Shia evaluators of hadith narrators were committed to sayings of the Infallibles in “how to evaluate the narrators”. It seems that the way of deciding the authenticity or weakness of a hadith by the prior evaluators is rooted in a framework of conditions which the Infallibles planned for the narrators to be as the condition of necessity or at times the condition of perfection. Such narrative conditions have not yet been discussed exclusively. Four conditions mentioned in the traditions are: honesty، collection، Shiism and knowing the aspects of the issue. These conditions are manifested in the word “reliable”، in sayings of the Infallibles and accordingly in the books written by the evaluators of hadith narrators. In view of some prior evaluators، reliability of the narrators should be examined carefully and is considered “inter-religious trust in the narrator’s hadith”. Trust in weak narrators can be in some cases included as well.
خلاصه ماشینی:
"گذشتگان نیز اگر وثاقت راوی را در بیشتر شرایط پیشگفته برای راویان احراز میکردند، او را ثقه میشمردند و دربارۀ آنچه از شروط که وی فاقد آن بوده است، تذکر میدادند؛ برای نمونه، طوسی در معرفی «اسحاق بن اختیار معرفة الرجال، ج2، ص816، ح1020؛ کمالالدین، ص483، ح4؛ بحارالأنوار، ج50، ص318، ح15 و ج51، ص349، ح2.
با توجه به اینکه در میان محدثان شیعه برای اعتماد به یک راوی، شرایط پیشگفته _ اعم از شرایط برداشتشده از روایات یا شرایط رجالیان متأخر _ در نظر گرفته میشده و فقدان این شرایط میتوانسته جرح و تضعیف راوی را در پی داشته باشد.
گاه راوی به دلایلی دارای ضعف است، اما کتاب یا روایتش قابل اعتماد است؛ از این رو، آنچه در نهایت بدان عمل میشود، «اعتماد به روایت راوی» است.
او آنگاه به مصادیق ضعف اشاره میکند و میگوید: آنها به مذمت راوی روی آورده و گفتهاند: فلانی در حدیث کردنش متهم است، و فلانی کذاب و فلانی مخلط و فلانی مخالف در مذهب و اعتقاد و فلانی واقفی و فلانی فطحی، و غیر از آن از طعنهایی که آنها یاد کردهاند و در این زمینه کتابها نگاشتهاند و گاه در کتابهای فهارس، راویای را از جمله کسانی که تصانیف را روایت کردهاند، استثنا کردهاند 1 ؛ تا جایی که وقتی یکی از ایشان (محدثان امامیه) حدیثی را انکار میکند، به این جهت است که به اسناد راوی نگاه میکند و حدیث را به خاطر راوی ضعیف میشمرد، و این شیوۀ عالمان شیعی از دیرزمان تا کنون بوده است."