چکیده:
مترجمین زبردست معمولا با توجه به نوع کلام و موضوع مورد ترجمه از شیوههای
گوناگونی چون ترجمه ارتباطی* و یا ترجمه معنایی** استفاده میکنند. اما انتخاب شیوه
ترجمه خود گویای این واقعیت است که مترجم ابتدا متن مبدأ را از نظر ویژگیهای سبکی،
معنایی، فرهنگی و نظیر آن مورد نوعی درجهبندی قرار داده است تا بتواند توجه خود را
بیشتر به عواملی معطوف دارد که در بهوجود آوردن آن متن نقش عمدهتری را به عهده
داشتهاند.
در ترجمه متون ادبی، درجهبندی عناصر کلیدی اغلب بسیار دشوار است، زیرا در اینگونه
آثار معمولا صورت و معنی با یکدیگر پیوندی ناگسستنی پیدا میکند و تفکیک اجزا
غالبا به مسخشدن اثر منجر میگردد. اما در هر حال اکثر مترجمین، با قبول این
واقعیت که تمامی ویژگیهای متنی را نمیتوان ترجمه کرد، اغلب تنها به ترجمه
ویژگیهایی میپردازند که به نظر آنان ضروریتر و نیز ترجمهپذیرتر میباشد: یعنی
انتقال پیام بدون پیرایه و گاه به صورتی کاملا ابتدایی. ولی در همین حد به ظاهر
محدود نیز عموما با مشکلاتی روبهرو میشوند که اثر آنان را در نهایت با شکست
روبهرو میسازد.
خلاصه ماشینی:
"برای روشنشدن اهمیت شناخت این نشانهها اجازه دهید اینبار به سراغ قطعهای از بوستان سعدی و سپس ترجمه آن به قلم پروفسور ویکنز (Wickens) برویم: قــضا را من و پیـــری از فـــاریاب رسیدیم در خاک مغـــرب به آب مــرا یک درم بـــود بــر داشـــتند به کشتی و درویش بــگذاشتند مرا گــریه آمــد ز تـــیمار جـــفت بر آن گریه قهقه بخـندید و گفت مـــخور غــم برای من ای پر خرد مرا آنکــس آرد که کـــشتی برد بـــگسترد ســـجاده بـــر روی آب خیالست پنداشتم یـا بــه خواب ز مدهوشیم دیده آن شب نخفت نگه بامدادان به مـن کرد و گفت تو لنگی به چوب آمدی من به پای ترا کشتـــی آورد و مــا را خدای چرا اهل مـــعنی بـــدین نــگروند کـــه ابــدال در آب و آتـــش روند نـــگه دارد از تــاب آتــش خـــلیل چو تابوت موسی ز غرقاب نیل 45 در متن بالا ارتباط بسیار نزدیکی که میان نشانههایی چون پیر، درویش، کشتی، سجاده، آتش، خلیل، موسی و نیل وجود دارد نشان میدهد که مثلا کلمه «پیر» پیش از آنکه یک واژه معمولی باشد و یا به مفهوم «پیرمردی از فاریاب» بهکار گرفته شده باشد، نشانهای است که باید با توجه به سایر نشانههای همنشین خود تعریف گردد تا روشن شود که این پیر گرچه پیر است ولی هر پیری نیست بلکه پیری است که سجاده بر آب میگسترد، به درون آتش میرود و سایر عوامل طبیعی را نیز به سخره میگیرد."