چکیده:
قاعده «الواحد» ـ به این معنا که ازعلت واحد بسیط ،تنها یکمعلول بسیط صادرمی شود ـ صدور افعال بـی واسـطه کثیر از خداوند را برنتافته و ظاهرا با قدرت مطلق ه الهی و توحید افعالی نیز مخال ف است . در پاسخ به این مسئله یا باید قاعده «الواحد» را مخدوش دانست و یا از آن تقریری دقیق به دست داد تا با موارد پیش گفته مخالفتی نداشـته باشـد . در این راستا برخی از حکیمان مشاء و اشراقیون برای رفع این تعارض ، راه حل مـشترکی ارائـه کـرده انـد . برخـی از پیروان حکمت متعالیه نیز تقریری ویژه از قاعده «الواحد» به دست داده اند. لازم به یادآوری است کـه روشـن شـدن این مسئله ، پاسخ گویی به بسیاری از شبهات مطرح در عرصه های فلسفی و کلامی را هموار خواهد ساخت .
خلاصه ماشینی:
"٤٦ از دیدگاه ایشان ، از نظر عقلی و نقلی ، اولـین و تنهـا موجـودی کـه از ذات بـاری تعـالی صـادر می شود، نمی تواند چیزی جز عقل باشد؛٤۷ زیرا: [استدلال عقلی ]: بر اساس قاعده الواحد، چیزی که از مصدر واحد صادر می شود، واحد بـوده و اگر چیزی غیر از عقل باشد از چهار حالت بیرون نیست : یا نفس است یاعرض ،یاصورت است یـا هیولی ؛ در حالی که صادر اول نمی تواند هیچ یک از اینها باشد؛ نفس یاعرض نمی تواند باشد؛ زیـرا آنها در فعل خود نیازمند جسم اند و فرض این است که صادر اول ، جسم ندارد .
راه حل رفع تعارض قاعدة الواحد و توحید افعالی راه حل حکیمان مشاء و اشراق و کیفیت خالقیت الهی از دیدگاه ایشان راه حل مشترک مشائیان و اشراقیون برای رفع این تعارض ، این است که : بر اساس قاعـده الواحـد، کار باواسطه خداوند می تواند کثی ر باشد؛ زیرا معنای این قاعده این نیست که غیر از خداوند، فاعـل حقیقی دیگری وجود دارد؛ این قاعده صدور صادر اول را بدون قید و شرط و بی واسطه مـستند بـه واجب تعالی دانسته و صدور باواسطه دیگر موجودات از واجب را رد نمی کند، ولـی وسـاطتی کـه برای غیر واجب در صدور دیگر موجودات در نظر می گیرد، وساطتی مجازی و غیرحقیقـی اسـت ؛ یعنی آنها علت حقیقی صدور دیگر موجودات نبوده و هر یک از آنها به نحـو اعـداد، شـرط و رفـع مانع ، در صدور دخالت دارند."