چکیده:
پرسش اصلی این نوشتار آن است که چگونه میتوان از نوعی معنویت توحیدی به عنوان معنویت اصیل در مقابل معنویتهای غیرتوحیدی (و حتی دروغین) دفاع کرد. معنویت اصیل توحیدی منوط به داشتن نظریه معقولی دربارهوحی (الهیات وحی) است. در مسیحیت رسمی، عیسی مسیح(ع) را خدای متجسد (خدا – انسان) میدانند. براین مبنا از همان ابتداءبا نوعی تناقض یعنی مفهوم موجودی که در آن واحد هم خدا است و هم انسان، مواجه میشویم. حال آنکه در قرآن کریم عیسی مسیح(ع) پیامبر خدا معرفی میشود. هر چند او انسان است، لیکن انسان مافوق است و بنابراین آینه تمام نمای حضرت حق است. باید از مظهریت مسیح سخن گفت و نه از الوهیت او. در این نوشتار، این دیدگاه ابتداء مطابق با برخی از نحلههای صدر مسیحیت (نحله ایبیونی و نحله دوستیستی)معرفی شده و در ادامه آمده است که چگونه میتوان این مسیحشناخت را بر طبق فهم شیعیان از کتاب و سنت، به روش معقولی تبیین کرد.
خلاصه ماشینی:
بنابراين در مسيحيت رسمي به تأکيد تمام اعتقاد بر ايـن اسـت کـه عيسـي مسـيح (ع ) بـه عنوان شخص دوم ثالوث ٣، سرشت بشري يافت و در عين حال که تماماً بشري شد، سرشت الوهي خويش را حفظ کرد (نک : .
در حکايت ديگري در اعمال يوحنا، آمده است که در شامگاه جمعه مقدس ، زماني که جماعت در پايين دست کوه زيتونه مسيح را به صليب ميکشيدند، مسيح ، قديس يوحنا را به فراز کوه زيتونه کشاند و وارد در غاري کرد که به نور حضـور ١ - ابيات مولانا خطاب به امام علي (ع ) به نوعي ناظر به همين معناست : چشــم تــو ادراک غيــب آموختــه چشــم هـــــاي حاضــران بــر دوختــــه آن يکي ماهي همـي بنيـد عيـان آن يکـــي تاريـــک مـــيبينـــد جهـــان آن يکي سه ماه مـيبينـد بـه هـم اين سه کس بنشسـته يـک موضـع ،َ نعَـم (مثنوي، دفتراول ، ٣٧٥١- ٣٧٥٣) توبه تاريکي علي را ديده اي زين سبب غيري بر او بگزيده اي 4 وي روشن بود.
هر چند که ظاهرًا اين بالاترين مرتبه اي است که براي معرفت قابل تصور است ، ولي در اينجا در کلام امام ، اعراف به معنايي حتي رفيع تـر از ايـن نيـز در نظـر گرفتـه ميشود.
ولي آنچه موجب قرابت آنها بـه اسـلام و مـذهب تشـيع مـيشـود، صـرفاً ايـن نيست ، زيرا اين تلقي از دين پيامبرانه ميان اسلام و ساير مذاهب يهودي نيز مشترک است .
بلکه فقط مضمون آيه اين است کـه اگـر خداونـد پيـامبران را نـه از ميـان انسـان هـا، بلکـه از ميـان فرشـتگان نيـز برميگزيد، آنان را در ميان انسان ها بر صورت انسان ظاهر ميساخت و لباس بشري بر آنان ميپوشاند، ولي چنين چيزي اتفاق نيفتاده و خداوند از ابتداء پيامبران را از ميان انسان ها برگزيده اسـت .