چکیده:
چندی پس از انقراض حکومت قراقویونلوها توسط آق قویونلوها، یکی از شاهزادگان
قراقویونلو به نام قلی به دکن رفته، وارد دستگاه حکومتی بهمنیان شد. وی در آن جا
مدارج رشد و ترقی را طی کرد تا آن که از طرف بهمنیان به حکومت گلکنده منصوب شد و در
سال 918 ق، مقارن با ضعف شدید بهمنیان دکن، اعلام استقلال کرد. او بلا فاصله به
تبعیت از شاه اسماعیل صفوی مذهب شیعه را در قلمرو خود رسمیت بخشید و در خطبه، نام
حکام صفوی را بر نام خود مقدم ساخت. سلطان قلی در طول دو قرن حکومت در گلکنده و
حیدرآباد، پیوسته با صفویان روابط دوستانه ای داشت. عواملی چون اشتراک مذهبی، قرابت
قومی، فرهنگی و هم چنین وجود دشمنی مشترک، چون گورکانیان، این روابط را مستحکم تر
می کرد. اوج این روابط با دوران حکومت شاه عباس صفوی (995ـ1038ق) مقارن بود که در
این دوره، سفرا پیوسته بین دو حکومت در رفت و آمد بودند. با حمله اورنگ زیب به قطب
شاهیان و اجبار آن ها به پرداخت خراج و ذکر نام حکام گورکانی در خطبه و هم چنین
ضعف نسبی حکومت صفویان در این زمان، روابط حسنه این دو حکومت بسیار کم رنگ شد تا
این که اورنگ زیب نهایتا در سال 1098ق قلمرو قطب شاهیان را ضمیمه قلمرو خود کرد و
به حکومت آن ها پایان داد.
خلاصه ماشینی:
"10 در این باره، گزارش ها حاکی است که وقتی شاه اسماعیل صفوی (930-907ق) مذهب شیعه را در ایران رسمی اعلام کرد، سلطان قلی حاکم قطب شاهی نیز با تبعیت از او تشیع را به عنوان مذهب رسمی حکومت خود اعلام کرد.
البته در تاریخ سلطان محمد قطب شاه آمده است که سلطان قلی قبل از آن که شاه اسماعیل مذهب شیعه را در ایران مذهب رسمی اعلام کند، او تشیع را در قلمرو خود مذهب رسمی قرار داده بود،11 اما این گزارش صحیح به نظر نمی رسد، زیرا به تصریح منابع، شاه اسماعیل پس از آن که به حکومت رسید در سال 907 ق مذهب شیعه را در ایران رسمی کرد ، و قطب شاه حدودا یازده سال بعد از او، یعنی در سال 918 ق، بلافاصله بعد از اعلام استقلال، مذهب شیعه را مذهب رسمی قلمروش قرار داد و دستور داد که در منابر و روی سکه ها نام و القاب ائمه شیعه ذکر شود و مؤذنان نیز عبارت « حی علی خیر العمل» را در اذان وارد کنند.
براساس انقیاد نامه ای که سلطان عبدالله قطب شاه امضا کرد، حکومت قطب شاهی متعهد شد نام خلفای راشدین را در خطبه، جایگزین نام دوازده امام، و نام حکام گورکانی را جایگزین نام حکام صفوی کند، هم چنین قرار شد طرح روی سکه های قطب شاهیان به تأیید حکام گورکانی برسد و قطب شاهیان هر ساله به گورکانیان خراج بدهند، شاه جهان نیز در صلح نامه ای که در سال 1046ق توسط محمدطاهر برای قطب شاه فرستاد یادآور شده بود که «به منزله فرزند اکبر پدر با دوست ما دوست و با دشمن ما دشمن باشید که ما نیز با شما چنین خواهیم بود و مادام که نسل طرفین باقی باشد همین عهد مستمر خواهد بود»."