چکیده:
در نوشتار حاضر چارچوبی بمنظور تسهیل گفتگوی فلسفی با کودکان، معلمان مدارس و دانشجویان تحصیلات تکمیلی بکار برده شده است. این چارچوب، در جهت کمک برای انجام گفتگویی هدایتکننده است و درنهایت، کندوکاوی نظاممند را برای شرکتکنندگان شکل میدهد. این کندوکاو، با یک سوال، مسئله یا موقعیتی مبهم آغاز میشود و با نوعی تجزیه و تحلیل و شفافسازی یا یک راه حل رضایتبخش به پایان میرسد. باید توجه داشت که چارچوبی که در اینجا ارائه میگردد، جایگزینی برای ارزشهای اجتماعی و شناختی که بمنظور تمایز میان گفتگوی دقیق و دیگر شیوههای گفتمان بکار میرود، نیست. درحقیقت این چارچوب برای سازماندهی گفتگو بنحوی است که ارزشهای اجتماعی و شناختی بتوانند برحسب یکدیگر به ساخت و تقویت راهحل برای پرسشهای درست بپردازند. با درنظرگرفتن این ارزشهای اجتماعی و شناختی، چارچوب مدنظر میتواند بطور آموزشی و تربیتی بکار رود؛ به اینصورت که دانشآموزان میتوانند اصول و کاربردهای استدلال و منطق صوری و نیز عادتهای تعامل دموکراتیک را فرابگیرند. این چارچوب شامل شش مرحله است و این مراحل دارای نظم و ترتیب مشخصی هستند، اما چنین نیست که ترتیب و توالی آنها انعطافناپذیر باشد. درحقیقت، مادامی که شرکتکنندگان در بحث میدانند که در کجای چارچوب مدنظر قرار دارند، گفتگو میتواند میان مراحل به عقب و جلو حرکت کند و حتی از بعضی مراحل صرفنظر نماید. این مراحل به ترتیب عبارتند از: 1) شناسایی مسائل مرتبط با اهداف؛ 2) تنظیم و مرتب کردن سوالهای مناسب و مرتبط؛ 3) تنظیم و مرتب کردن فرضیهها در پاسخ به سوالها؛ 4) شفافسازی و آزمودن فرضیهها در گفتگو و تایید، تجدیدنظر و یا رها کردن آنها؛ 5) آزمایش فرضیهها از نظر تجربی و تصدیق و تجدیدنظر و یا رهاکردن آنها؛ 6) اجرای فرضیههای تصدیق شده. سرانجام، گفتگوی توصیفشده در چارچوب موردنظر، تنها در صورتی امکانپذیر است که شرکتکنندگان بتوانند خود را در یک کندوکاو مشارکتی شریک یکدیگر بدانند و این در صورتی ممکن است که آنها به تهیۀ فهرست مشترکی از پرسشها و روشهای مشترک پیگیری آنها متعهد شوند.
خلاصه ماشینی:
در ادامه، محرکهای تسهیلی بمنظور شناسایی مسائل و اهداف، ارائه شدهاند که تنها جنبۀ پیشنهادی دارند: • چه احساساتی به هنگام یافتن یک راهحل (برای مثال احساساتی چون ناکامی، گیجی، کنجکاوی یا احساس پیبردن به چیزی ارزشمند) برانگیخته ميشود؟ • چه چیزهایی را حیرتآور، جالب یا گیجکننده ميیابیم؟ • آن متن یا تجربه، چه گسترهيي از مسائل و موضوعات را به روی ما ميگشاید و حیرت و تعجب ما را دربارۀ چه چیزهایی برمیانگیزد؟ • آیا هریک از آنها اهمیت دارند؟ اگر چنین است، چه اهمیتی دارند؟ آیا آنها مسائلی در ارتباط با تجارب ما هستند و اگر هستند، چگونه؟ آن مسائل بطور بالقوه چه جوانبی از تجربۀ ما را روشن ميسازند؟ چه خطرهایی برای ما، بصورت شخصی یا دستهجمعی، در ارتباط با این مسائل وجود دارد؟ • چه مسائلی ارزش بحثکردن دارند؟ چه چیزی را ميخواهیم بدانیم؟ چه تصمیماتی نیاز است بگیریم؟ چه قضاوتهایی لازم بنظر ميرسند؟ • اهداف ما در حین کندوکاو دربارۀ هریک از مسائل مطرحشده، چه خواهد بود؟ • آیا همۀ جوانب مهم مسائلی را که باید مطابق با اهدافمان، بررسی و کاوش شوند، شناسایی کردهایم؟ مرحلۀ دوم: منظم و مرتبکردن سؤالات مناسب و مرتبط دو وظیفۀ متفاوت در این مرحله از کندوکاو وجود دارد که باید انجام شوند: وظیفۀ اول، طرح تعداد زیادی سؤال در ارتباط با مسائل شناسایی شده است.