چکیده:
سهروردی را باید حلقه واسط فلاسفه مشایی و اشراقی و عرفا دانست . وی عرفـان را عمیقا با فلسفه درآمیخت به گونه ای که فلسـفه از خشـکی محـض خـویش بـه درآمد و عرفان پایه های استوار استدلالی یافت . به عبارت دیگر، علت ظهور افرادی مثل ابن عربی ، عزیزالدین نسفی و حتی صدرای شیرازی را باید در تاثیر سـهروردی بر فلسفه و عرفان جست وجو کرد. یکی از مهم ترین وجوه اشـتراک فلسـفه مشـاء، فلسفه اشراق و عرفان اسلامی ، بحث وجود است که اشراقیان و عرفا از آن به نـور تعبیر می کنند. مهم ترین جلوه نور در قرآن آیه ٣٥ سوره نـور اسـت کـه فلاسـفه و عرفا تاویلات و تفسیرهای متفاوتی از آن کرده اند. سهروردی در تاویلاتش ، هـم از فلاســفه مشــاء تــاثیر پذیرفتــه و هــم از عرفـا. مـثلا در تفســیر «لا شــرقیة و لا غربیة » مانند ابن سینا آن را چیزی می داند که نه عقل باشد نـه هیـولا؛ و «شـجره زیتونه » را مثل غزالی قوه فکر دانسته است ؛ «نور علی نور» را بازگشت هر چیـزی به جنس خودش دانسته ، در حالی کـه غزالـی و عین القضـات از آن بـه روح نبـوی تاویل کرده اند. در این مقاله ، تاویل ها و تفسیرهای سهروردی از نور (عموما ) و آیـه نور (خصوصا) به بحث گذاشته شده ، میزان تاثیرپذیری وی از متقـدمان فلاسـفه و عرفا و جنبه های ابتکاری تاویلات او بررسی می شود.
خلاصه ماشینی:
"مقاتل نصیرالدین بن ابن سینا غزالی عین القضات سهروردی نسفی طوسی سلیمان پدر پدر حضرت حضرت عقل روح جان بیننده عقل مشکات محمد (ص ) قالب محمد هیولانی حساس دل ، صدر هیولانی مبدع ، نور ارشاد (ص ) عقل نور محمدی روح روح نباتی ، عقل زجاجه بالملکه ، (ص )، جان ، چشم خیالی در جگر بالملکه نفس قلب روح نار عقل فعال نور عقل فعال انسانی ، نور قوه روح زیت قدسیه ، نفسانی ، در قوه حدس حدس دماغ روح فتیله حیوانی ، در دل ایمان حضرت ایمان محمد (ص ) مقام الوهیت ، حضرت عقل روح علم ، دل ، عقل مصباح نور محمدی عقل محمد بالفعل عقلی تاریک که با (ص ) روح (ص ) قرآن روشن می شود نور چراغ + روح امام ، خلیفه خدا عقل نورالسموات نور روغن نور قدسی روی مستفاد والارض = نور نبوی زمین علی نور نور الاهی ، قوه تفکر روح درخت فکر طوبی ، درخت موسی ، اندیشه فکری سدرة المنتهی درخت زیتون منابع ▪ قرآن کریم ."