چکیده:
در میان صفات خدا، بحث از «اراده»، از دیرباز، مورد توجه و عنایت فیلسوفان و اندیشمندان قرار گرفته است. در این میان، ملاصدرا به عینیت صفات با ذات و همچنین وحدت صفات با یکدیگر قائل شده است و حقتعالی را چه در مرتبه ذات و چه در مرتبه فعل، مرید میداند و با استناد به براهینی مانند برهان «صدیقین» و برهان «بسیط الحقیقه» به اثبات این مسئله میپردازد. از منظر معناشناسی، او معتقد است اراده خداوند، همان علم او به نظام احسن است که عین ذات او و عین داعی است. برخلاف صدرالمتالهین، علامه طباطبایی اراده را تنها صفت فعل دانسته و برگرداندن آن به علم را صحیح نمیداند. وی از طریق لوازم فعل، اراده را برای خداوند اثبات میکند. با وجود این، در بحث «مشیت»، هر دو فیلسوف، خداوند را چه در مقام ذات و چه در مقام فعل دارای مشیت میدانند و قائل به مشیت تکوینی و تشریعی حقتعالی هستند.
خلاصه ماشینی:
240 با توجه به تعریفی که از اراده انسانی ارائه شد، میتوان دریافت که اراده موجود در ما، به دلیل آنکه یک کیف نفسانی است، نمیتواند در ذات حقتعالی مصداق داشته باشد و در نتیجه، فلاسفه، به ویژه ملاصدرا و علامه طباطبایی، هر کدام اراده الهی را به گونهای دیگر تفسیر کردهاند: به اعتقاد ملاصدرا، اراده خداوند، همان علم او به نظام أتم است و علم او به نظام أتم، همان داعی است.
علامه در اینباره میگوید: ما این را میپذیریم که فاعل مختار، اگر از نوع حیوان باشد، افعالش را جز از روی علم به مصلحت فعل و ارادهای که به صورت کیف نفسانی است، انجام نمیدهد و نیز میپذیریم که واجبتعالی افعالش جز از روی علم به مصلحت فعل، صادر نمیشود؛ اما این مطلب را نمیپذیریم که وجود علم واجبتعالی به مصلحت، همان وجود اراده و مشیت است؛ اگرچه ماهیتش کیف نفسانی نباشد و لذا نمیتوانیم اراده را به عنوان یک صفت ذاتی برای واجبتعالی، اثبات کنیم.
248 صدرالمتألهین با این برهان، هم مرید بودن خداوند را ثابت میکند و هم اراده او را در مقام ذات، به اثبات میرساند؛ زیرا میگوید: اراده، تابع علم و حیات است و چون علم در دیدگاه وی، عین وجود است، پس در هر مرتبهای از مراتب وجود، متناسب با همان اندازه، از لحاظ شدت و ضعف وجود، اراده نیز هست.
249 ملاصدرا همچنین از مفاد قاعده «بسیط الحقیقیه» استفاده میکند و میگوید: همانطور که وجود، یک حقیقت واحدهای است که در تمام موجودات جریان دارد ـ منتها این جریان با تفاوت و تشکیک به واسطه کمال و نقص است ـ همانطور، صفات حقیقیه وجود که مراد از آن علم و اراده و قدرت و حیات است، در همه مراتب وجود، جاری است.