چکیده:
هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر ساختار سرمایه بر کارایی سود به عنوان معیاری جامع از عملکرد مالی است. در بررسی این تاثیر، نظریه ارایه شده توسط جنسن و مکلین (1976) در باب تاثیر اهرم مالی بر هزینههای نمایندگی و متعاقبا بر عملکرد واحد تجاری مد نظر قرار گرفت، لذا در این پژوهش تاثیر غیر خطی اهرم مالی بر کارایی سود مورد توجه است. نمونه مورد بررسی شامل 28 شرکت فعال در صنعت خودرو و ساخت قطعات در دوره زمانی 1391-1384 است. به منظور محاسبه کارایی سود از روش تحلیل پوششی دادهها و به منظور بررسی تاثیر اهرم مالی بر کارایی سود از رگرسیون دادههای ترکیبی استفاده شد. نتایج به دست آمده تاثیر غیر خطی (به شکل U وارونه) اهرم مالی را بر کارایی سود مورد تایید قرار داد. لذا میتوان چنین گفت که در واحدهای مورد بررسی، افزایش اهرم مالی از طرفی با کاهش وجوه نقد آزاد در دسترس مدیر، هزینههای نمایندگی را کاهش و باعث بهبود عملکرد میشود و از طرفی دیگر میتواند با افزایش ریسک ورشکستگی، هزینههای نمایندگی بدهی را افزایش و عملکرد را تضعیف نماید. از دیگر یافتههای پژوهش میتوان به تاثیر منفی و معنادار داراییهای ثابت، عدم تاثیر اندازه واحد تجاری، داراییهای نامشهود و نرخ رشد بر کارایی سود اشاره کرد.
The aim of current research is to investigate the possible effect of capital structure on profit efficiency (comprehensive indicator of financial performance). This paper uses the Jensen and Meckling (1976) theory to assess the effect of financial leverage on agency costs and performance. Therefore، this study examines the effect of nonlinear effect of financial leverage on profit efficiency. The sample consists of 28 automotive and parts manufacturing companies listed on the Tehran Stock Exchange for the period of eight years from 1384 to 1391. Data envelopment analysis (DEA) method is used to calculate the profit efficiency and panel data regression is used to test the effect of financial leverage on profit efficiency. The results indicated that financial leverage has a nonlinear (inverted U-Shaped) impact on profit efficiency. Thus، in this industry، financial leverage growth plays a positive role in performance improvement because a reduction in the free cash flow in hands of manager and consequently، decreases agency costs. On the other hand، an increase of bankruptcy risk increases the agency costs of debt and consequently has a negative effect on performance. The findings also revealed that fixed assets have a negative and significant effect on profit efficiency، but firm size، intangible assets and growth ratio don’t have any effect on profit efficiency.
خلاصه ماشینی:
"لذا با توجه به فرضیه هزینه نمایندگی ارایه شده توسط جنسن و مکلین (1976) انتظار بر این است که اهرم مالی یک تأثیر غیر خطی بر عملکرد واحد تجاری داشته باشد؛ چرا که از یک سو افزایش آن میتواند وجه نقد آزاد در دسترس مدیر را کاهش داده (در نتیجه، کاهش هزینههای نمایندگی و بهبود عملکرد) و از سوی دیگر این افزایش میتواند به ریسک ورشکستگی بیفزاید و نتیجه آن عدم اهتمام مدیر و مالکان به سرمایهگذاری در پروژههای با ارزش خالص بازیافتنی خواهد شد (در نتیجه، کاهش عملکرد واحد تجاری).
آنها ابتدا با استفاده از روش تحلیل پوششی دادهها کارایی شرکتهای مورد بررسی Overinvestment Roden & Lewellen Lara & Mesquita Berger & patti Mok Margaritis & Psillaki را محاسبه کرده وسپس با استفاده از رگرسیون چندکی رابطه بین کارایی و اهرم را تعیین نمودند.
زینالی و محمد شیلان (1390) به بررسی تأثیر ساختار سرمایه بر اندازه، نرخ بازده سرمایه و سود هر Mahfuzeh & Yadav Fosu Fareed Dawar سهم در شرکتهای صنعت دارو پرداختند و با استفاده از آزمونهای کروسکال والیس، ضریب همبستگی پیرسون و اسپیرمن به این نتیجه رسیدند که در طول سالهای 88-1386 شرکتهای مذکور دارای ساختار مالی یکسانی هستند.
بنابراین، تأیید فرضیه 1 به این معنی است که در واحدهای مورد بررسی افزایش اهرم مالی هم میتواند هزینههای نمایندگی را از طریق تهی کردن دستان مدیر از وجوه نقد آزاد کاهش و عملکرد را بهبود دهد و هم میتواند ریسک ورشکستگی شرکت را افزایش داده و مشکلات نمایندگی بین بستانکاران و سهامداران را افزایش و تأثیر منفی بر عملکرد داشته باشد."