چکیده:
همانطور که فرگه منطق ارسطویی را نقد کرده و منطق ریاضی را تأسیس نموده است،
فلاسفه، منطق دانان و ریاضی دانهای بزرگی نیز منطق او را نقد کرده و منطقهای
جدیدتری ایجاد نمودهاند.مدافعان منطق ریاضی، تا مدتها، با بر چسبهای«غیر استاندار»، «کلاسیک»، «منحرف»،
منطقهای مذکور را به باد انتقاد میگرفتند.در اواخر قرن بیستم، نظریهای پدید آمده
که کثرتهای موجود را به نحوی قابل جمع میداند و «تکثگرایی در منطق»نام دارد.آثار
بسیاری در 30 سال اخیر در باب این نوع تکثرگرایی به نگارش درآمده است.گرگ رستال و
جی سی بیل، 1 دو تکثرگرا هستند که این دیدگاه را بسط داده و به منتقدین آن پاسخ
گفتهاند.این مقاله گزارش از این دیدگاه و انتقادات وارده و نقد آنها میباشد.
خلاصه ماشینی:
برخی آرای منطقی وجود دارد که برای تکثرگرایان هم نا درست است از جمله:رأیگراهام پریست منطق دان معاصر را نه تنها در فرضهای محال بلکه در فرضهای ممکن و حتی در جهان واقع نیز صادق میداند.
انتقاد دوم(کاملترین مجموعه حالات) اگر سخن شما درست باشد که همه منطقهاط مذکور تفسیرهای مختلفی از«حالت»ارائه دادهاند بنابراین آن تفسیری که«حالت»های بیشتری را در نظر گرفته است«درستتر است»و تفسیری که همه حالتها در نظر میگیرد«درستترین»است و سزاوار این است که«تنها منطق درست»نام بگیرد و سایر منطقها همگی به عنوان بخشهایی از آن در نظر گرفته شوند؛و این خلاف نظر شماست که«تنها منطق درست»وجود ندارد و نباید در جستجوی آن بود.
اگر چنین باشد دیگر منطق کار بردی نخواهد داشت؟ 3-همه این منطقها نظامی برای استنتاج ساختهاند و تصویر شهودی ما از منطق که با فرمول V بیان کردیم در مورد آنها صادق است لذا همه آنها واقعا منطق هستند انتقاد سوم(تحلیل فیسفی) آیا تکثرگرایی در منطق«تحلیل فلسفی»است؟و آیا سزاوار است که یک نظریه در«فسفه منطق» محسوب شود؟ پاسخ: چنانکه گفتیم، انتقاد سوم درواقع سؤال است نه انتقاد.
البته میتوان پذیرفت که هر منطقی باید یک نوع اندیشه استدلالی را مدل کند و برای آن الگوسازی نماید اما عکس این مطلب صادق نیست که هر اندیشه استدلالی باید توسط یک منطق مدل شود زیرا اندیشهها میتوانند بسیار پیچیده باشند و منطق حاکم بر آنها نیز به تبع آن بسیار پیچیده باشد.
نتیجه گیری به نظر میرسد که بیل ورستال در تکثرگرایی خود بر صواب هستند زیرا آنچه از گفتههای آنها فهمیده میشود این است که منطقها مختلف معانی مختلفی را از واژههای یکسان قصد میکنند و یا لااقل میتوانند قصد کنند.