چکیده:
مشکلات اجتماعی ناشی از مهریههای سنگین و نامعقول بر کسی پوشیده نیست. آنچه شایستۀ بررسی حواهد بود، راهکارهای فقهی و مشروع برونرفت از این چالش اجتماعی است. مسئلۀ تحدید مهریه و تعیین سقفی برای آن از دیرباز در میان فقها مطرح بود. مشهور فقها معتقدند که مهریه سقفی ندارد و تعیین هرگونه سقفی برای آن نامشروع است. در مقابل مرحوم سید مرتضی با استناد به روایتی، سقف مهریه را مهرالسنه میداند و معتقد است که در صورت تعیین مهر زائد بر این میزان، خودبهخود به مهرالسنه بر میگردد. مشهور فقهای امامیه این روایت را بر استحباب حمل کردهاند. در این مقاله با بررسی سندی و دلالی روایت مورد استناد سید مرتضی و قول مشهور امامیه، روشهای مشروعی برای تحدید مهریه و در نهایت راهکارهایی برای برونرفت از این چالش اجتماعی ارائه میشود.
social problems resulting from high dower is clear for researchers، but the issue which is necessary to consider is: lawful techniques for solution of this social challenges.
Well-known theory between jurisprudents is that delimiting of dower is unlawful. However "seyedMorteza" believed that dower at most should be most should be at level of dower of "hazrate Zahra" which is called "mahro-sonna" in Islamic jurisprudence. and dower that be more than it، turn to it automatically. "seyedMorteza" invoke to a narration (Hadith). Another jurisprudents said the narration purely show the priority.in this article we submit some techniques for solution of high dowers by analyses the theory of "seyedMorteza" and well-known theory.
Results: the theory of "seyedMorteza" is not acceptable، but delimiting of dower by take a tax is lawful and legitimate.
خلاصه ماشینی:
"امام در پاسخ فرمود: «خداونـد تبـارک و تعـالی بر خود واجب کرده است که هرگاه مؤمنی با ذکر صد بار تکبر او را بزرگ بشمارد و بـا ذکـر صد بار «سبحان الله » او را تسبیح گوید و با ذکر صد بار «الحمدلله » شکر او را بـه جـای آورد و / با ذکر صد بار«لا اله الا الله » به وحدانیت او شهادت و صد بار بر پیـامبر و آل او صـلوات نثار کند و سپس دعا کند تا خدا از حوریان بهشتی به وی تزویج کند، خدا دعای او را اجابت / خواهد کرد و ذکرهای فوق را مهر آنها قرار میدهد؛ سپس بر پیامبر وحی کـرد کـه مهـر زنان مؤمن را پانصد درهم تعیین کند و حضرت نیز چنین کـرد؛ از ایـن رو، هرگـاه مـؤمنی از کسان مؤمن دیگر (دختر یا خواهر وی) خواستگاری کرده و به او پانصد درهم مهر اعطا کند، اما مؤمن مذکور به این خواستگاری ترتیب اثر ندهد، به درستی که برادر مـؤمن خـود را عـاق کرده و سزاوار است که خداوند تعالی وی را از حوریان بهشتی محروم سازد» (الحر العـاملی، ١٣٦٧، ج ٢١: ١٠٥؛ المجلسی، ١٤٠٦، ج ١٠٣: ١٤٠).
در منـابع روایی، فقهی و تاریخی موجود موارد متعددی از مهریه های زائد بر مهرالسنه وارد شده کـه با توجه به شأن و منزلت فاعلان از یک سو و نزدیکی زمان آنهـا بـا عصـر نـزول وحـی و / حضور پیامبر گرامی اسلام از سوی دیگر، تنها توجیه آن ، عدم لزوم رعایـت مهرالسـنه است ، چنانکه مشهور و بلکه مجموعی از فقها، از عمل آنها همین مطلـب را اسـتفاده و بـه ضروری نبودن رعایت کمیت خاص در مهر حکم کرده اند."