چکیده:
میرزاملکمخان ناظمالدوله از جمله روشنفکرانی است که با نگارش رسالههای متعدد در زمینههای سیاسی، فرهنگی و آموزشی در بیداری اجتماعی ایرانیان سهمی بهسزا داشته است. درباره وی و در خدمت یا خیانت او قضاوتهای گوناگونی شده است که این داوریهای متفاوت و حتی متضاد تا حدودی به نحوه نگرش رسمی جامعه در باب ورود افکار جدید مربوط میشود. ملکمخان در زمینه علتشناسی پریشانی احوال ایرانیان و راه نجات آنان مکتوبات فراوانی دارد. یکی از جنبههای پرمحتوای افکار او، توجه به مسائل آموزشی و فرهنگی است. او در خلال رسالههایش، ترقی غرب را در ترویج علوم و باسوادی مردم میدانست و عقبماندگی ممالک اسلام را در بیسوادی و علت بیسوادی را در مشکلات الفبا و خط جستجو میکرد. مقاله حاضر به بررسی آراء آموزشی ملکمخان میپردازد و محور اندیشههای انتقادی او، که همان اصلاح الفبا و عرفی شدن نظام آموزشی است، دیگر مسالهای است که مورد واکاوی قرار میگیرد.
خلاصه ماشینی:
"میرزا ملکم خان هم مانند این اندیش مندان اصلاح نظام آموزشی را مرتبط بـا اصـلاح خـط می دید و می خواست با عملی کردن اندیشه های خود در این زمینه در نظام آموزشی پویایی به وجود آورد، اندک اندک این پویایی را در دیگر بخش های جامعـه تسـر ی دهـد، جریـان آموزش را برای عموم تسهیل کند، مقدمات ورود علوم و فنون جدیـد اروپـا بـه کشـور را فراهم کند، و با ایجاد تحولی فکری زمینه های توسعه و ترقی و استقرار قانون را در کشـور بنیاد نهد.
هرچند ثمرة کوشش های ملکـم در مورد اصلاح خط در ایران و دیگر سـرزمین هـا گسـترش یافـت و امـین الدولـه در تهـران نسخه های کتاب گلستان را، که با الفبای ملکمی نوشته شده بود، پخش کرد (همـان : ١١٨)، این مسئله در نهایت راه به جایی نبرد و گذر زمان ، به جز در میان افرادی محدود، کم کم بـر آن گرد فراموشی افشاند.
این سنت ادامه پیدا کرد، مثلا تقی زاده ، با ذکـر همان ایراداتی که ملکم و آخوندزاده بر الفبای فارسی وارد کردند، شـرط ورود بـه شـاه راه تمدن را اصلاح خط دانست و پیش نهاد کرد: باید این خط معماآسا را به یک آلت صحیح و سهل و سادة ثبت اصوات و حروف ملفوظه تبدیل کنیم که نه چیزی بیش تر از مقصود اصلی را دارا باشد نه کم تر و آن چه را که تلفـظ می ک یم ع نا نویسیم (افشار، ١٣٥١: ٣."