چکیده:
فلسفة علم کوهن را آغاز دورة پساپوزیتیویستی دانستهاند. در این نوشتار با مرور نقدهای کوهن بر تجربهگرایی خواهیم دید او در این نقدها با تضعیف نقش معرفتی و توجیهی تجربه باعث تقویت نسبیگرایی و بسط آن به حوزة علوم طبیعی میشود. با اینکه کوهن نقدهایی جدی بر حلقة وین دارد، اما همزمان برخی از اصول پوزیتیویستی آنها را حفظ میکند؛ لذا برخی از مفسران کوهن نسبیگرایی را نتیجة منطقی اصول پوزیتیویستی میدانند و بر این اساس دیدگاه کوهن را تداوم پوزیتیویسم معرفی میکنند. از نظر آنها کوهن با مبانی اندیشة حلقة وین موافق است و صرفا برای حل پارهای از ناسازگاریها آن را بازسازی میکند. شواهد این ادعا را در پایان این نوشتار بررسی خواهیم کرد.
خلاصه ماشینی:
"٥. علل رشد تجربه گرایی کوهن معتقد است این که فیلسوفان پیش از او تجربه را به عنوان عامل اصلی تغییر نظریه هـا معرفی کرده اند دو علت داشته است ؛ نخست آن که در فرایند حل معمـا دانشـمندان تـلاش دارند نظریه ها را به واقعیت های تجربی نزدیک کنند و فیلسوفان در توصیف این فرایند بـه خطا تصور کرده اند که دانشمندان برای تأیید یا ابطال نظریه ها به تجربه رجوع می کننـد، در حالی که آن ها برای حل معماها به تجربه توجه دارند و حل معما تنها با مفـروض دانسـتن اعتبار پارادایم و در چهارچوب قواعد آن ممکن می شود (همان : ١١٣).
با این حال او در دورة دوم فکری خـود کـه بـه دلیـل تمرکز بر بحث از زبان بیش از هر زمـانی از روش تحلیـل زبـان اسـتفاده مـی کـرد٩ ادعـا می کند که در گذشته نیز روش تحلیلی را نفی نکرده است و همیشه باور داشته اسـت کـه «اگر در فلسفة علم همراه با رویکرد تاریخی یا تکاملی از ابزارهای تحلیل درخشـانی کـه در سنت تجربه گرایی منطقی ایستاتر وجود دارد استفاده شود دستاوردهای فوق العاده ای به دنبال دارد» (ibid).
همان گونه که برای کارنپ قواعد منطقـی یـک چهارچوب زبانی مفهوم «درستی » یا «اعتبار» را نسبت به چهارچوب تعیین می کننـد، بـرای ٧٢ نقد کوهن بر تجربه گرایی کوهن نیز یک پارادایم خاص که بخش خاصی از علم عادی را هدایت مـی کنـد قواعـدی مورد اجماع را (گرچه شاید صرفا به طور ضمنی ) ایجاد می کند که در درون همان بخش از علم عادی ، آن چه را راه حل «درست » یا «معتبر» یک مسئله به شمار می روند تعیین می کنند."