چکیده:
یکی از مهم ترین تحول های سیاسی ، طی سال های اخیر در منطقه خاورمیانـه ، وقـوع قیـام مردمـی در کشور مصر و سقوط رژیم حسنی مبارک ، پس از سه دهه حکومت در این کشور است . این مقالـه بـه بررسی آسیب پذیری های دولت حسنی مبارک و نقش آن در بسیج انقلابی می پـردازد. پرسـش اصـلی مقاله ، آن است که «چگونه آسیب پذیری های دولت حسنی مبارک به بسیج انقلابـی منجرشـد؟»؛ بـرای پاســخگویی بــه ایــن پرســش ، از روش تحلیــل اســنادی کــه از انــواع روش هــای کیفــی اســت ، استفاده شده است ؛ با این روش ، اسناد و مدارک موجود، شامل کتب ، مقالات و سایت ها بررسی شده ، بـا استفاده از نظریات دولت محوری ، عوامل موثر بر آسیب پذیری دولـت حـسنی مبـارک و نقـش آن در بسیج انقلابی مورد بررسی قرارگرفته اند. یافته های تحقیق از آن حکایـت دارنـد کـه مهـم تـرین مـوارد آسیب پذیری دولت مبارک ، شامل استقلال دولت از طبقات اجتماعی (جامعه مـدنی )، ضـعف توانـایی دولت در سیاست گذاری ها، انحصارطلبی دولت و آسیب پذیری های حاصـل از اصـلاحات دولـت در ترکیب با هم به بسیج انقلابی منجرشده اند.
خلاصه ماشینی:
"نظریه پردازان دولت محور، پشتیبانی دولت از تنظیم های اجتماعی و اقتصادی غیرمردمی را یکـی از عوامل تأثیرگذار بر ایجاد انقلاب های اجتماعی می دانند؛ برای شناخت ایـن عامـل مـی تـوان گفـت در برخی جوامع ، ممکن است تنظیم های اقتصادی و اجتماعی ، بسیار غیرعادلانه به نظرآیند؛ اما تازمانی کـه مقام های دولتی ، این تنظیم های اجتماعی - اقتصادی را به درسـتی از طریـق قـوانین حقـوقی ، نظـارتی ، مالیاتی ، سربازگیری و درنهایت ، اعمال زور اداره کنند، عمل جمعی یا انقلاب به وجودنخواهدآمد؛ البتـه ممکن است مردم ، برخی از مدیران و مسئولان را به دلیل گرفتاری هایی که برای آنهـا ایجـادکرده انـد، مورد سرزنش قراردهند، اما باز هم ، تمامی ساختار دولتی به چالش کشیده نمی شود (حتی اگر مخالفـان ، 37 سازمان یافته باشند و زمینه سیاسی مناسبی نیز وجودداشته باشد)؛ مگر اینکـه میـان دولـت و مـدیران و مسئولان ، ارتباطی نمادی و مشهور وجودداشته باشد؛ به همین دلیل ، طبقات حاکمی که به طور مـستقیم حکومت نمی کنند، بیش از سایر افرادی که در دستگاه حکومتی هستند، از آسیب درامان اند.
در دولـت مبارک ، توجهی به جلب رضایت طبقات مختلـف اجتمـاعی نـشان داده نمـی شـد و در رهبـری و اداره سازمان ها و ادارات دولتی نیز مانند دیگر نهادهای تصمیم گیری به این مسئله بی اعتنـایی مـی شـد؛ بـر همین اساس ، هرقدر سازمان های دولتی ، گسترش و تمرکزی بیشتر پیدامی کردند و در زنـدگی مـردم ، دخالت خودسرانه بیشتری می شد، تنفر و جدایی مردم از مأموران دولتی فزونی می یافت ؛ انحـصارطلبی دولت مبارک و همچنین پشتیبانی او از تنظیم های اجتماعی و اقتصادی به گونه ای بود که هـیچ بخـشی از جامعه مصر نمی توانست بدون شریک کردن دولت ، به اقدام اقتصادی عمده ای دست بزنـد؛ درواقـع ، هیچ یک از گروه های اقتصادی کشور، قدرتی مستقل از دولـت مبـارک نداشـتند."