چکیده:
این مقاله برآن است تا با نگاهی حکمی و فلسفی به سیره مدیریتی و رهبری حضرت امام خمینی (ره)، نکاتی را از تصمیم گیری راهبردی ایشان مشخص و بررسی کند و به آنها در بافت نظری سامان دهد. فرض نگارنده این است که فهم عمیق تصمیمات راهبردی امام خمینی (ره) جز از طریق درک و فهم مبادی حکمی و فلسفی اندیشه ایشان امکانپذیر نیست . روش این پژوهش ، «مطالعه چند موردی » بوده و با به کارگیری روش تحلیل داده های ادهوک از شیوه تحلیل تم برای طبقه بندی و کدگذاری محتوای پیامها و نامه های امام خمینی (ره) استفاده شده است . طبق یافته های این پژوهش ، شاکله تصمیم گیریهای امام خمینی (ره) مبتنی بر آرمانگرایی واقعیت نگر بوده است که محصول این دستگاه تصمیم گیری ، تصمیمات راهبردی حکیمانه خواهد بود.
خلاصه ماشینی:
"(90 :1380 به دنبال این حال ، چگونگی تلقی انسان از وجود و موجود، متحول میشود و آنچه در اثر غفلت نیست انگاشته یا متعرض آن نبوده است ، برای او طرح میشود و آنچه ساده انگارانه بدیهی پنداشته شده است از نو مورد پرسش قرار میگیرد؛ در نتیجه برای وی طلب و تلاشی پدید میآید که بر اثر آن میکوشد تا از ظواهر و واقعیات امور به باطن و ماهیت و حقیقت و کنه آنها راه یابد و عالم وجود را به گونه دیگری که تاکنون برای وی محجوب بوده است ، مورد نظر قرار دهد و به همین دلیل است که گفته اند: «من اراد ان یتعلم الحکمۀ فلیطلب فطرة ثانیه »؛ بدین قرار، حکمت ، اکتساب فطرت ثانی و علم به ماهیت و اعیان اشیا و توجه به نفس الامر است که این همان ساحت و موطن دوم بشر و مرحله ای از مراحل سیر او از ظاهر به باطن امور به شمار میرود."