چکیده:
اسلام به مثابه مکتبی جهان شمول، مسائل موجود در تعاملات بین المللی را از منظر متفاوت با سایر رویکردهای موجود در عرصه روابط بین الملل می نگرد. سیاست گذاری اسلامی، عرصه روابط بین الملل و تعاملات بین المللی را به مثابه مقدمه ای برای حفظ ثبات و امنیت بین المللی در راستای تکامل جامعه بین المللی می داند؛ مقوله ای که می توان آن را در تاکید اسلام بر وحدت جوامع اسلامی مشاهده نمود. آنچه از نقطه نظر اسلام اهمیت دارد نه حفظ وضع موجود بر مبنای سیاست های امنیتی راهبردی معمول و پذیرفته جهانی بلکه بر اساس رویکرد هنجاری و در مسیر تعالی نوع بشر است. این پژوهش در پی بررسی جایگاه و اهمیت رویکرد رهایی بخش(emancipator) اسلام به پدیده ها و مقوله های سیاسی، به جای نگاه سطحی و حل المسائلی (problem solving) به آنها در یک مقوله دیالکتیکی است. فرضیه مقاله حاضر این است که تفاوت اسلام با سایر رویکردهای موجود در نظام بین الملل، تفاوتی بنیادین و راهبردی و نه مقطعی و زودگذر می باشد که در نتیجه آن، رویکرد رهایی بخش در روابط بین الملل اهمیت بیش از پیش یافته و رویکرد حل المسائلی از حیض انتفاع خارج می گردد. نوع تحقیق در این پژوهش، توصیفی- تحلیلی و روش تحقیق آن اسنادی میباشد.
Islam view point to international relations is different with other schools.
Islam position towards politics and strategic affairs is not status-quo، its non status-quo and tries to be in the way of evolving humans.
So، Islam profound look to IR is about emancipation of mankind’s not only problem -solving trend.
خلاصه ماشینی:
آیه ١٥٨) در حقیقت اسلام با دعوت به توحید، مساوات و عدل، رسیدن به سعادت را در عرصه سیاست و روابط بین الملل مطرح می نماید؛ از این رو، انسان و بشریت در اولویت و اصالت قرار می گیرد و طراحی و تأسیس یک اجتماع اخلاقی جهانی ، فراتر از دولت ملی مطرح می گردد زیرا ارزشهای انسانی و اخلاقی تنها در قالب یک اجتماع سیاسی و ساختار فرا ملی تحت حاکمیت واحد اسلامی به طور کامل تحقق می یابد؛ به گونه ای که در این اجتماع سیاسی - اخلاقی ، امنیت و سعادت انسان و بشریت تأمین می شود (دهقانی فیروزآبادی، ١٣٨٩: ١٣٣).
با توجه به نقش جایگاه رویکرد اثباتگرایانه در جریان اصلی ، واقعیت های مادی قابل مشاهده بنیادیترین واقعیت را در آن تشکیل می دهند لذا نمی توان مانند نظریه اسلامی صحبت از یک جهان اندیشی اخلاقی به عنوان عامل وحدت و همبستگی در سطح بین المللی نماید و در نهایت به حفظ روابط نابرابر بین المللی منجر می شود.
در مجموع می توان گفت نظریه های موجود در روابط بین الملل برای تبیین و حفظ وضع بین المللی موجود (حل المسائلی ) یا استقرار نظم جهانی مطلوب ماهیتا غربی پردازش شده و مادیگرا هستند و عینیات را بیشتر مورد توجه قرار می دهند ولی اسلام در چارچوب اصل رهایی بخشی در کنار توجه به مسائل مادی (همچون منفعت و قدرت) به مسائل ارزشی و اخلاقیات توجه ویژهای دارد.