چکیده:
شکل گیری هویت هر فرد مرهون دو عنصر کلیدی شناختن خود و داشتن هدفی مشخص است، که دو محور تحقیق در عرصۀ معرفتشناختی و غایتشناختی را بر انسان لازم میسازد. علامه جوادی آملی، ضمن ارائۀ تعریفی جامع از انسان بر مبنای دین به «حی متاله»، به هویتبخشی دین به انسان هم در عرصۀ معرفتشناختی به لحاظ شناخت خود و هم در عرصۀ غایتشناختی پایبند است: در عرصۀ معرفتی، همانگونه که انسان در هستی خود فقر محض بوده، به لحاظ معرفتی نیز عین فقر است و بدون تعریف شدن از سوی خداوند سبحان ممکن نیست خود را بشناسد و هویت خود را دریابد. در عرصۀ غایت شناختی نیز، حرکت انسان به سوی مظهریت اسماء حسنای حق بوده و انسانیت انسان یا هویت او در پایان این سیر جوهری مشخص میشود. این دو عرصه نشان خواهد داد که تنها فردی از انسانیت و هویت حقیقی انسانی برخوردار خواهد بود که به لحاظ اعتقادی دین درست و حق را برگزیده باشد و به لحاظ اعمال و اخلاق بر مبنای رفتارهای صحیح دینی عمل کند. این مقاله در دو محور عمدۀ خودشناسی و غایتمندی و با تمرکز به آثار علامه جوادی آملی نقش دین در هویتبخشی به انسان را تبیین نموده است. روش این مقاله در مراجعه به آرا، استنادی و در تبیین محتوا، تحلیلی و تبیینی است.
خلاصه ماشینی:
"ازاینرو، اگر هستی آدمی به آفرینش خدا وابسته است، تعریف او نیز به معرفی خداوند نیاز دارد و در شناخت مبدأ داخلی و ساختار درونی انسان هم باید به قرآن کریم که شرح کتاب انسانیت است روی آورد.
ازاینرو، در دیدگاه علامه جوادی آملی، بهترین روش برای تشخیص مسائل مربوط به حوزۀ شناخت انسان ـ در پاسخ به پرسش «ما هو» و تبیین ماهیت انسان ـ روش بررسی سخنان خدای انسانآفرین است، زیرا حقیقت انسان کتابی نیازمند شرح است و شارح این کتاب هم کسی جز مصنف آن (آفریدگار هستی) نمیتواند باشد.
(جوادی آملی، ب1388: 136) قرآن کریم، از هویت انسان سخن میگوید و او را بر خلاف تعریف رایج ـ که وی را حیوان ناطق میدانند ـ «حی متأله» دانسته است، یعنی موجود زندهای دانسته است که حیات او در تأله وی تجلی دارد و تأله همان ذوب شدن در ظهور الاهیت است.
(جوادی آملی، 1381: 37) ازاینرو، ترسیم مراحل رشد و تطورات انسان برای دست یافتن به غایت کمال نقش قابل توجهی را در اعطای حس برخورداری از هویتی ثابت به انسان ایفا میکند، چراکه هویت انسان حقیقتی است متحرک و در هر مرتبه نسبت به مراتب بعد صیرورتی دارد و سرانجام جایگاه نهاییاش با صبغۀ ملکوتی او تعیین خواهد شد.
بر این اساس، آنکس که باایمان باشد و اخلاق الهی را در جان خود پیاده کند و بر پایۀ آن ایمان عمل نماید، در فرهنگ قرآن کریم انسان است، اما کسی که از عقیده و اخلاق و اعمال الهی تهی باشد، اگرچه در دنیا شبیه انسانهاست، در حقیقت، از هویت اصیل انسانی دور مانده است."