چکیده:
مساله تقدم نظریه بر تجربه و یا عکس آن ، مساله ی قدیمی مورد مناقشه در علم است . این مساله به دلایل مختلفی در علوم اجتماعی اهمیت و ویژگی بیشتری یافته است . نخست این که اعتبار پژوهش های انسانی و اجتماعی همواره محل مناقشه بوده و تلاش های دانشمندان این حوزه ، برای ارتقای اعتبار و قابلیت اعتماد به نتایج حاصل از مطالعات اجتماعی هنوز نیز استمرار دارد. انواع روش های نوین کیفی و نیز رویکردهای تلفیقی در روش تحقیق دستاورد چنین تلاش هایی است . از سوی دیگر، کاربرد منطق ، به ویژه دو گونه اصلی منطق قیاس و استقرا و نقش آن ها در فرایند پژوهش نیز مناقشه ای حداقل به قدمت مناقشه نظری در باب تقدم و تاخر نظریه و تجربه است . رویکرد ابداکتیو در پژوهش با هدف حل این مناقشه نظری و ارایه راه حلی بهینه ظهور یافته است . در این مقاله ، پس از مروری بر فرایند موجود پژوهش در علوم اجتماعی و انسانی، نقش هریک از دو منطق قیاس و استقرا در این فرایند بازکاوی میشود. در این میان ، بحث تقدم و تاخر نظریه و تجربه نیز همچنان مورد توجه است . در نهایت ، با اشاره به ابعاد منطق ابداکشن در پژوهش ، تلاش شده تا مدلی مناسب برای انجام پژوهش های تجربی در علوم اجتماعی ارایه شود. مدل یادشده دربردارنده هر دو نوع منطق قیاس و تجربه از رهگذر استخدام نوعی رهیافت ابداکتیو در تحقیق و بر اساس تناوب در حرکت از سطح نظری به تجربی و برعکس ، برای ارتقای حداکثری اعتبار نتایج پژوهش بوده است
خلاصه ماشینی:
"پس از آن با شناخت روند غالب موجود پژوهش ها در استفاده از استقرا و قیاس ، به سوی ارایه مدلی بهینه برای تحقیق علمی با ترسیم جایگاه ابداکشن در آن ، حرکت میشود تا در نهایت مدلی از پژوهش پیشنهادشود که در آن نتیجه نهایی تحقیق به صورت یک نظریه و کاربردهای این نظریه به صورت تبیین های نظری واقعیت های بعدی، به بهترین شکل ممکن قابل دستیابی باشد.
پیشینه پژوهش استقرا قیاس استقرا قیاس تبیین نظری نظریه مناسب فرضیه نظریه واقعیت استقرا نظریه های موجود شکل ٣ نکته مهم در مورد این مدل این است که فرایندهای پیش از ساخت فرضیه ، همگی در بخش نظری تحقیق انجام میشوند؛ هرچند در بخش های مختلفی از هردو منطق قیاس و استقرا استفاده میشود.
پیشینه پژوهش استقرا قیاس استقرا نظریه مناسب فرضیه نظریه استقرا هماهنگ سازی نظریه نظریه های موجود مشاهدات تجربی شکل ٥ نظریه ارایه شده در پایان فرایند مطالعه علمی طبق مدل بالا، به عنوان حکمی کلی و عام میتواند هم برای تبیین واقعیت های جدید پیش رو مورد استفاده قرار گیرد(قیاس ) و هم به عنوان نظریه مناسب در پژوهشی دیگر، مبنای چارچوب نظری و ساخت فرضیات جدیدی در بررسی واقعیت دیگر، مورد استفاده قرار گیرد.
استفاده از فرایندهای رفت و برگشت بین فاز تجربی و نظری که مستلزم ارزیابی مداوم نتایج به دست آمده از تحلیل اطلاعات حاصل از تجربه و مجددا بازگشت به میدان است ، به ویژه در رهیافت های نوین پژوهش های توسعه (ازکیا، زارع ، ایمانی، ١٣٨٧) بسیار مورد تأکید قرار دارد."