چکیده:
ارزشها به عنوان شکل دهنده پیامهای نظام رفتاری افراد دارای بیشترین تایید در کنش های آنها بوده است در بعد فردی و روانی ، مهمترین منبع بـرای جهـت گیـری ، درک و شـناخت از خـود و در بعـد اجتمـاعی ، مجموعه ای از عقاید و نگرشها هستند که فرد در فرایند جامعه پذیری انها را به دست مـی آورد.و خـود را بـا واقعیات ، قواعد و هنجارهای جامعه هماهنگ می سازد. در جامعه بین دو نسل نسبت به برخـی از ارزشـهای اجتماعی تفاوت مشاهده می شود. اگر این تفاوتها از حدودی خارج شوند مساله ساز می باشند کـه بایـد بـه آنها توجه خاصی شود. ارزشها و نگرشهای متفاوت بین نسلها، بحث فاصله افتادن نسلهای پیشـین از نسـلی که قرار است جامعه پذیر گردد و این عمل باعث تداخل در تعامل بین دو نسل در ارکان زندگی اجتمـاعی می شود. هدف پژوهش حاضر تبیین جامعه شناختی تغییر ارزش ها در میان دختران و مادران می باشد که در بین دانشجویان دختر واحـد علـوم و تحقیقـات تهـران مطالعـه شـده اسـت در ایـن تحقیـق از نظریه اینگلهارت و زیمل در تبیین نظری استفاده شده است .حجم نمونـه ١٨٠ نفـر بـه صـورت نمونـه گیری طبقه ای متناسب با حجم انتخاب شده اند روش تحقیق پیمایشی و گرد آوری اطلاعات به صورت میدانی با استفاده از پرسشنامه بوده است . نتایج برگرفته از یافته های تحقیق نشـان داد: در کـل شـباهت نگرش مادران با دخترانشان نسبت به ارزشهای اجتماعی در هـر شـش بعـد مـورد بحـث در ایـن تحقیـق ، تحصیلات ، شغل ، رابطه دختر و پسر، دینداری و طلاق و ازدواج بیشتر از حد متوسط می باشد. لازم به ذکـر است که یافته های با سطح اطمینان ٩٩ درصد قابل تائید می باشند.
خلاصه ماشینی:
"در راستای پاسخگویی به فرضیه فرعی ٢، از مدل آماری t تک گروهی استفاده به عمـل آمـد وبـا مدنظر قرار دادن میانگین نظری ٣ (٣=μ) و قایسه آن با میانگین تجربی بـه دسـت آمـده در ارزش اجتماعی «شغل »، مشخص گردید که تفاوت معنی داری (در سطح ٠٠١=α) بین میـانگین نظـری و میانگین تجربی مشاهده شده است و با توجه به اینکه میزان میانگین تجربـی ٣٩=X) بـالاتر از میانگین نظری (٣=μ)می باشد، مطرح می شود که میزان شـباهت نگـرش مـادران بـا دخترانشـان در ارزش اجتماعی «شغل »، بیشتر از حد متوسط است .
در راستای پاسخگویی به فرضیه فرعی ٣، از مدل آماری t تک گروهی استفاده به عمـل آمـد وبـا مدنظر قرار دادن میانگین نظری ٣ (٣=μ) و قایسه آن با میانگین تجربی بـه دسـت آمـده در ارزش اجتماعی «حجاب »، مشخص گردید که تفاوت معنی داری (در سطح ٠٠١=α) بین میانگین ن ـری ومیانگین تجربی مشاهده شده است و با توجه به اینکه میزان میانگین تجربی (٣٧٠=X) بالاتر از میانگین نظری (٣=μ)می باشد، مطرح می شود که میزان شـباهت نگـرش مـادران بـا دخترانشـان در ارزش اجتماعی «حجاب »، بیشتر از حد متوسط است .
در راستای پاسخگویی به فرضیه فرعی ٦، از مدل آماری t تک گروهی استفاده به عمـل آمـد وبـا مدنظر قرار دادن میانگین نظری ٣ (٣=μ) و قایسه آن با میانگین تجربی بـه دسـت آمـده در ارزش اجتماعی «طلاق »، مشخص گردید که تفاوت معنی داری (در سطح ٠٠١=α) بین میانگین نظـری و میانگین تجربی مشاهده شده است و با توجه به اینکه میزان میانگین تجربـی (٣٨٨=X) بـالاتر از میانگین نظری (٣=μ)می باشد، مطرح می شود که میزان شـباهت نگـرش مـادران بـا دخترانشـان در ارزش اجتماعی «طلاق »، بیشتر از حد متوسط است ."