چکیده:
در مطالعه حاضر، به منظور بررسی وضعیت فرسایش خاک و تولید رسوب در حوضه آبخیز سرخ آباد استان مازندران ، ابتدا به اندازه گیری رسوب ویژه مشاهده ای از طریق بررسی ابعاد رسوبات تجمع یافته در پشت دو بند سنگ و ملات موجود در خروجی حوضه مذکور پرداخته و سپس با به کارگیری مدل های FSM،PSIAC و EPM کارایی هر یک از این مدل ها در برآورد میزان فرسایش و تولید رسوب منطقه مورد ارزیابی قرار گرفت . طبق نتایج حاصل مقدار رسوب مشاهده ای و اندازه گیری شده در پشت بندهای موجود در منطقه مورد مطالعه ، ٣٩٠.٩٩٧ تن در کیلومترمربع در سال به دست آمد که این میزان برای مدل های FSM (رابطه ١٠)، PSIAC و EPM به ترتیب ٦١١.٤١١، ٢٣٩.١٥٧ و ٢٨٠.٤٣٦ تن در کیلومترمربع در سال برآورد گردید. هم چنین درصد خطای نسبی
محاسبه شده برای مدل های فوق ، به ترتیب معادل ٢٢، ٣٦ و ٥٠ درصد بوده است . با توجه به نتایج به دست آمده ، مدل EPM به دلیل درصد خطای نسبی کم تر نسبت به سایر مدل های به کار رفته ، کارایی بهتری در برآورد فرسایش و تولید رسوب در حوضه آبخیز سرخ آباد داشته است .
خلاصه ماشینی:
١٤ چکيده در مطالعه حاضر، به منظور بررسي وضعيت فرسايش خاک و توليد رسوب در حوضه آبخيز سرخ آباد استان مازندران ، ابتدا به اندازه گيري رسوب ويژه مشاهده اي از طريق بررسي ابعاد رسوبات تجمع يافته در پشت دو بند سنگ و ملات موجود در خروجي حوضه مذکور پرداخته و سپس با به کارگيري مدل هاي FSM،PSIAC و EPM کارايي هر يک از اين مدل ها در برآورد ميزان فرسايش و توليد رسوب منطقه مورد ارزيابي قرار گرفت .
با توجه به نتايج به دست آمده ، مدل EPM به دليل درصد خطاي نسبي کم تر نسبت به ساير مدل هاي به کار رفته ، کارايي بهتري در برآورد فرسايش و توليد رسوب در حوضه آبخيز سرخ آباد داشته است .
/ شکل ١: موقعيت جغرافيايي حوضه آبخيز سرخ آباد سوادکوه ، استان مازندران شکل ١: نقشه موقعيت منطقه مورد مطالعه مواد و روش ها اندازه گيري رسوبات بندها در حوضه آبخيز سرخ آباد با توجه به مورفولوژي رودخانه و مکان يابي مناسب جهت کنترل رسوبات ، تنها تعـداد دو بند از جنس سنگ و ملات با ارتفاع ٥ متر ساخته شده است ، لذا دو بند سنگي ملاتي موجود در منطقه مورد مطالعـه که بر روي آبراهه اصلي احداث شده بود، براي برآورد رسوب ويژه مشاهده اي انتخاب شد (شکل ٢).
برآورد رسوب ويژه از طريق مدل نمره دهي فاکتوريل )FSM( اين مدل به پنج عامل مؤثر در فرسايش شامل توپوگرافي (T)، ميزان خندق ها (G)، پوشش گياهي (V)، سنگ شناسـي (L) و شکل حوضه آبخيز (S) اشاره دارد (ورستراتن و همکاران ، ٢٠٠٣) که با استفاده از رابطه ٦، مقـدار I (انـديس نيمه کمي ) محاسبه گرديده (فيض نيا، ١٣٨٧) و در نهايت با بهره گيري از روابط ارائه شده زير، رسوب ويژه را برآورد مي نمايد (هارگوين و همکاران ، ٢٠٠٥).