چکیده:
واکاوی عقل در حوزه معرفتی به گونه عـام و از دیـدگاه مولانـا و علامه جعفری به طور خاص از آن جهت اهمیت دارد که عقل ، وسـیله هدایت و پیامبر درونی انسان بـوده، انسـان را بـه حـق تعـالی مـومن می سازد و به معبود خویش نزدیک مینماید؛ ولی عقل ، به تنهایی قادر به ارائه برنامه کامل هدایتی برای بشر نیست و در این مهـم نیـاز بـه هدایت و راهنمایی انبیا دارد تا به تکامل برسد. انسان آن زمان که با نیروی عقل و بینش ، راه تکامل را طی کـرد و نجـات یافت ، به زیباییها میرسد و از زیبایی مطلـق لـذت مـیبـرد و هرچـه زیبـایی میند، از خدای حکیم میداند و دلبستگی به غیر خدا را شرک میداند. در این میان، مولانا و علامه جعفری نزی معتقدنـد عقـل بـا راهنمـایی پیامبران الهی ، به معرفت صحیح و شناخت میرسد، آنگاه ایمان آورده، بـه زیبایی ها میرسد و هر زیبایی را مظهر جمال خدا و به حقیقت عن ی جمـال خدا می داند. حمد و ثنا از چنین زیبایی، تحمید خداوند است ؛ چـون اوسـت که زیبایی خود را در عالم به تجلی گذاشته است .
خلاصه ماشینی:
"یعنـی انسـان اگر می خواهد ایمان درست داشته باشد در پناه عقل و عاقـل زنـدگی کنـد و بـا عقـل حقیقـت را دریابد و ایمان بیاورد تا از خطا و لغزش در امان باشد که با نور الهی به حقیقت نایل گردد: مؤمنا ینظر بنورالله شدی از خطا و سهو، ایمن آمدی (همان ، ص٦٣١) ممکن است سؤال شود آیا انسان نمیتواند در دنیا بدون ایمان و اعتقاد زندگی کند؟ علامه جعفری در پاسخ می گوید: «همـانگونـه کـه معرفـت بـدون ایمـان، یـک پدیـده بی اساسی است ایمان بدون معرفت ، به همان مقدار بینتیجه اسـت » (جعفـری، ١٣٨٢، ج٤، ص٢٣).
گاه انسان احساس می کند دریچه آسمان گشاده شده و نسیم های رحمتی میوزد و وجود آدمـی را مطهر و معطر می کند، ولی بعد از مدتی این نسیم زایل میشود و آن تنبه از میان مـیرود انسـان به جای اولش باز می گردد، در این احوال زبان حال انسان این است : تیر زدی و زخم دل آسوده شد از آن هانای طبیب خسته دلان مرهم دگر (سروش، ١٣٧٥، ص١٤٤) مولانا چه قدر به زیبایی بیان میکند: جان چو بی این جیفه بنمایدجمال من توانم گفت لطف آن وصال مه چو بیاین ابر بنماید ضیا شرح نتوان کرد ز آن کار و کیا (مولوی، ١٣٨٥، ص٧٣٨) «اگر روح لطیف بخواهد بدون این جسد، حسن و جمال خود را نشان دهد، من واقعا از لطافت توصیف آن وصال عاجز خواهم بود."