چکیده:
این پژوهش به بررسی رابطه انواع مالکیت نهادی و محافظهکاری سود میپردازد. تحقیق حاضر براساس معیار بریکلی و دیگران (1988)، مالکان نهادی را ابتدا به دوگروه با افق سرمایهگذاری بلندمدت و کوتاهمدت وسپس مالکان نهادی با افق سرمایهگذاری بلندمدت را به دو دسته مستقل و وابسته تقسیم مینماید. برای اندازهگیری محافظهکاری از مدل باسو (1997) استفاده شده است. در این پژوهش اطلاعات مربوط به 39 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در بازه زمانی 10 ساله 1383 لغایت 1392 گردآوری و فرضیات تحقیق با استفاده از رگرسیون چندگانه مورد آزمون قرار گرفتند. نتایج حاکی از این است که هیچگونه رابطه معنیداری بین مالکیت نهادی مستقل با افق سرمایهگذاری بلندمدت و محافظهکاری، مالکیت نهادی وابسته با افق سرمایهگذاری بلندمدت و محافظهکاری و نیز مالکیت نهادی با افق سرمایهگذاری کوتاهمدت و محافظهکاری وجود ندارد.
This study is aimed to investigate the relation between types of institutional ownership and earnings conservatism. This study, based upon Birckley et al. (1988), categorizes institutional investors into two types as long-term horizon and short-term horizon investors. Then, institutional investors with long-term horizon are categorized into independent and dependent investors. Conservatism is measured using Basu’s (1997) model. The sample consists of 39 firms listed in Tehran Stock Exchange between 2004 and 2013 and hypotheses are tested using multiple regression. The results reveal that none of independent institutional investors with long-term horizon, dependent institutional investors with long-term horizon and institutional investors with short-term horizon has significant relation to conservatism.