چکیده:
امروزه سازمانها برای فائق آمدن بر مشکلات و تنگناهای خود نیازمند افرادی توانمند و دارای تفکر خلاق هستند. از این رو هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش ابعاد توانمندسازی شناختی در عادات خلاقیت مربیان شهر اراک است. روش ﺗﺤﻘﻴﻖ ﺗﻮﺻﻴﻔﻲ- پیمایشی و بصورت میدانی انجام گرفته است. جامعه آماری پژوهش شامل مربیان هیاتهای ورزشی استان بود (485= N) کهبراساس جدولمورگان تعداد (214=n ) بهعنوان نمونهتحقیق انتخابشدند. ابزار گردآوریدادهها پرسشنامههای توانمندسازی استاندارد اسپیریتزر(87/0= α) و پرسشنامه محققساخته عاداتخلاقیت بود(9 /0= α). برای تجزیه و تحلیل دادهها از آزمون همبستگی پیرسون، آزمون تحلیل واریانس فریدمن و t مستقل استفاده شد. اطلاعات حاصل از این تحقیق نشان داد که ضریب همبستگی میان توانمندسازی شناختی و عادات خلاقیت مربیان 612/0 بود. بین ابعاد توانمندسازی شناختی مربیان تفاوت معناداری وجود داشت(873/96= 2χ، 05/0>P). احساس حقانتخاب، احساس شایستگی، احساس موثر بودن و احساس معنادار بودن، اولویت اول تا چهارم را به خود اختصاص دادند. در تعیین اولویت عاداتخلاقیت مربیان با استفاده از آزمون فریدمن (354/51= 2χ، 05/0>P)، تحمل ابهام، گوش فرا دادن به ندای درون، استفاده از تفکر جانبی برای یافتن فرضیات به ترتیب در اولویت اول تا سوم قرار گرفتند. با توجه به نتایج تحقیق، چنانچه سازمان برنامههای توانمندسازی را بهاجرا درآورده و بر مؤلفههای آن تاکیدکند، میتواند امیدوار باشد که از مزایایخلاقیت افراد درکار بهرهبردارینماید.
خلاصه ماشینی:
"٨٧= α) و برای سنجش مؤلفه های عادات خلاقیت (استفاده از تفکرجانبی ، استفاده از شانس و اقبال ناخوانده ، گوش فرادادن به ندای درون ، تعلیق داوری ، گام های مقایسه ، تحمل ابهام ، بانک داری ایده ها) از پرسشنامه محقق ساخته استفاده گردید (٠.
با توجه به این که هدف از این تحقیق بررسی رابطه توانمندسازی شناختی مربیان با عادات خلاقیت فردی آنها می باشد، برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمارهای استنباطی آزمون ضریب همبستگی پیرسون و آزمون تحلیل واریانس فریدمن و t مستقل استفاده شد.
در این قسمت ، شاخص های مربوط به توانمندسازی شناختی و خلاقیت مربیان براساس نتایج تحلیل عاملی که در جدول هشت و نه نشان داده شده است ، مورد آزمون قرار میگیرد.
با توجه به تعریف برگر١ از احساس مؤثر بودن (اعتقادات فرد در یک مقطع مشخص از زمان در مورد تواناییاش برای ایجاد تغییر در جهت مطلوب ) و همچنین دیگر مؤلفه ها ارتباط مستقیم و همبستگی بالای آن با خلاقیت افراد کاملا مشهود است ، ضمن آنکه ضریب همبستگی پیرسون ارتباط مثبت این دو متغیر را تاییدکرده که این موضوع نشان می دهد که اگر افراد بدانند که آنچه انجام می دهند نتیجه ای به دنبال داشته و در واقع این افراد هستند که کنترل نتیجه تولید را در دست دارند، بیشتر عادات خلاقت خود را نشان می دهند، و در نتیجه سازمان را از خلاقیت بیشتری برخوردار می کنند و بالعکس ."