چکیده:
تحقیق حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش سبک حل مسئله به منزلة متغیر مستقل بر میزان
عزت نفس و مشکلات رفتاری ارتباطی به عنوان متغیرهای وابسته در دانشآموزان 12 تا 13
ساله (مقطع راهنمایی تحصیلی) انجام گرفته است. ابزار مورد استفاده در این تحقیق
آزمون عزت نفس کوپر اسمیت[1] و پرسشنامه مشکلات رفتاری راتر[2] بوده است. از میان
68 دانشآموز، 48 نفر که نمرات آنها در پرسشنامه راتر 9 و بیش از 9 و در پرسشنامه
عزت نفس کمتر از حد میانگین بود، به طور تصادفی انتخاب و به گروههای آزمایش و کنترل
تقسیم شدند. گروه آزمایش به مدت 7 هفته (هر هفته یک جلسه 90 دقیقهای) تحت تأثیر
متغیر مستقل قرار گرفتند، در حالیکه گروه کنترل هیچگونه آموزشی دریافت نکردند. در
این مرحله پسآزمون انجام شد و دادهها با بهرهگیری از تحلیل کوواریانس مورد تجزیه
و تحلیل آماری قرار گرفتند. یافتههای تحقیق نشان دادند که میانگینهای عزت نفس کلی
دو گروه آزمایش و کنترل در پسآزمون تفاوت معنادار وجود دارد (P = 0). بدین گونه که
میانگین نمرات عزت نفس کلی گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل بیشتر بود. همچنین
مقایسة میان میانگینهای عزت نفس کلی دو گروه پسر و دختر در پسآزمون تفاوت معنادار
نشان نداد. تأثیر متقابل جنسیت و آموزش عزت نفس در این تحقیق معنادار نبود.
خلاصه ماشینی:
"جدول شماره 4 تحلیل کواریانس تأثیر آموزش حل مسئله بر نمرات عزت نفس تحصیلی دو گروه آزمایشی و کنترل متغیرهای همراه مجموع مجذورات درجه آزادی واریانس F سطح معنادار بودن R2 تحصیلات مادر 58/0 1 58/0 67/0 41/0 01/0 شغل پدر 11/2 1 11/2 02/0 87/0 001/0 تحصیلات پدر 03/0 1 03/3 03/0 85/0 001/0 معدل تحصیل 16/0 1 16/0 18/0 66/0 005/0 ترتیب تولد 11/0 1 11/0 12/0 72/0 003/0 پیشآزمونعزتنفس 95/55 1 95/55 41/64 0001/0 63/0 جنسیت 5/7 1 5/7 001/0 97/0 0001/0 گروه 81/3 1 81/3 39/4 043/0 1/0 تعاملجنسیت وگروه 43/0 1 43/0 49/0 48/0 01/0 فرضیه دوم آموزش حل مسئله، میزان عزت نفس تحصیلی دانشآموزان واجد مشکلات رفتاری ارتباطی گروه آزمایشی را نسبت به گروه کنترل به طور معناداری افزایش میدهد.
این یافتهها را که همسو با نتایج پژوهشهای قبلی است (کوپر اسمیت، 1987، نقل از صدرالسادات و اسفندآباد، 1380؛ سیلورستون، سالسالی، 2003، نزو و پری، 1989، اسپیواک و شوره، 1974؛ کسیدی و لانگ، 1996)، میتوان بر حسب چند احتمال تبیین کرد: به استناد پژوهشهای انجام شده در زمینة رابطه عزت نفس در ابعاد گوناگون با مشکلات رفتاری ارتباطی و تأیید همبستگی این دو متغیر (باتل، 1987؛ هارتر و همکاران، 1992؛ لوچمن و لامپرون، 1986؛ توپ و همکاران، 1992؛ سیلورستون و سالسالی، 2003) از یک سو و رابطة سبک حل مسئله با افزایش عزت نفس (اسپیواک و شوره، 1974؛ کسیدی و لانگ، 1996 و نزو، 1986)، از سوی دیگر، میتوان گفت که با آموزش حل مسئله عزت نفس کلی آزمودنیهای مورد پژوهش را میتوان در جهت مثبت تغییر داد و مشکلات رفتاری ارتباطی را در آنان تقلیل بخشید.
Social problem- solving therapy for unipolar depression: An intial dismantling investigation journal of consuling and clinical psychology."