چکیده:
علامه طباطبایی یکی از مفسران بزرگ إمامیة در دوران معاصر است که تفسیر وی از ابعاد گوناگون علوم و معارف قرآنی از اهمیت بسیاری برخوردار است. بررسی اختلاف قراءات، نقد و یا ترجیح یک قرائت بر قرائات دیگر یکی از آن موضوعاتی است که جایگاه ویژهای در تفسیر المیزان دارد. در این نوشتار تلاشی صورت گرفته تا به روش توصیفی- تحلیلی شیوههای مواجهه علامه طباطبایی با اختلاف قراءات مورد بررسی قرار گیرد. پژوهش در این موضوع نشان میدهد که نقد قرائت، ترجیح یک قرائت بر قرائت دیگر، عدم ترجیح یک قرائت بر دیگر، گاه به دلیل إفاده معنایی یکسان و عدم إظهار نظر در برابر دو یا چند قرائت و ذکر یک قرائت در تأیید دیدگاه تفسیری، مهمترین شیوههای علامة طباطبایی در مواجهة با اختلاف قراءات است. تبیین ملاکها و معیارهای وی در نقد و ترجیح قراءات و تحلیل درباره قراءاتی که بدون دلیل ارجح ذکر شده از دیگر مباحث این نوشتار است. از سوی دیگر ضعفسندی و نقد دلالی قرائت، نقد بر اساس قواعد نحوی، مخالفت با رسمالمصحف و تشخیص مورد تفسیر از قرائت در روایات تحریفنما، مهمترین ملاکهای علامه طباطبایی در نقد قرائت است. تناسب با سیاق، مطابقت با قواعد علم صرف و نحو، ذکر مؤید قرآنی، مؤید روایی و نحوی از مهمترین ملاکهای وی در ترجیح یک قرائت بر قرائت دیگر میباشد.علامه طباطبایی یکی از مفسران بزرگ إمامیۀ در دوران معاصر است که تفسیر وی از ابعـاد گونـاگون علـوم و معـارف قرآنـی از اهمیـت بسیاری برخوردار است . بررسی اختلاف قـراءات ، نقـد و یـا تـرجیح یک قرائت بر قرائات دیگر یکی از آن موضوعاتی است که جایگـاه ویژه ای در تفسیر المیزان دارد. در این نوشتار تلاشی صـورت گرفتـه تا به روش توصیفی- تحلیلی شیوه هـای مواجهـه علامـه طباطبـایی بـا اختلاف قراءات مورد بررسی قرار گیـرد. پـژوهش در ایـن موضـوع نشان میدهد که نقد قرائت ، تـرجیح یـک قرائـت بـر قرائـت دیگـر، عدم ترجیح یک قرائت بر دیگر، گاه به دلیل إفاده معنایی یکسـان و عدم إظهار نظر در برابر دو یا چند قرائت و ذکر یک قرائت در تأیید دیدگاه تفسیری، مهم ترین شیوه های علامـۀ طباطبـایی در مواجهـۀ بـا اختلاف قـراءات اسـت . تبیـین مـلاکهـا و معیارهـای وی در نقـد و ترجیح قراءات و تحلیل درباره قراءاتی که بـدون دلیـل ارجـح ذکـر شده از دیگر مباحث این نوشتار است . از سوی دیگر ضعف سندی و نقــد دلالــی قرائــت ، نقــد بــر اســاس قواعــد نحــوی، مخالفــت بــا رســم المصــحف و تشــخیص مــورد تفســیر از قرائــت در روایــات تحریف نما، مهم تـرین مـلاکهـای علامـه طباطبـایی در نقـد قرائـت است . تناسب با سیاق ، مطابقت بـا قواعـد علـم صـرف و نحـو، ذکـر مؤید قرآنی، مؤید روایی و نحوی از مهـم تـرین مـلاکهـای وی در ترجیح یک قرائت بر قرائت دیگر میباشد.
خلاصه ماشینی:
"ب - وی در ذیل آیه «یسئلونک عـن الأنفـال قـل الأنفـال للـه و الرسـول فـاتقوا اللـه و أصلحوا ذات بینکم و أطیعوا الله و رسـوله إن کنـتم مـؤمنین » (الأنفـال : ١) پـس از اشـاره بـه قرائت منسوب به اهل بیت (ع ) و نیز قرائت ابن مسـعود، طلحـۀ بـن مصـرف ، عکرمـۀ، عطـاء، ضحاک، ابـیبـن کعـب و ابوالعالیـۀ کـه بـه صـورت «یسـئلونک الأنفـال » قرائـت کـرده انـد (طبرسی، ١٣٧٢ش ، ج ٤، ص ٧٩٥؛ خطیب ، ١٤٢٢ق ، ج ٣، ص ٢٥٧) و اشاره به دیدگاه برخی که کلمه «عن » در قرائت مشهور را زائد و برخـی دیگـر کـه آن را در قرائـت غیـر مشـهور، مقدر دانسته اند، مینویسد: «لیکن آن چیزی که در اینجا با استمداد از سیاق کلام میتوان گفت این است که آیه به سیاق خود دلالت دارد بر اینکه در میان اشخاص مذکور به «یسئلونک » نـزاع و تخاصـمی بوده ، و هر کدام حرفی داشته اند که طرف مقابلشان آن را قبول نداشته اسـت و تفریعـی کـه در جملـه «فـاتقوا اللـه و أصـلحوا ذات بیـنکم » اسـت بـه خـوبی دلالـت دارد بـر اینکـه ایـن خصومت در امر انفال بوده ، و لازمه این تفریع این است که سـؤال در صـدر آیـه بـه منظـور اصلاح و رفع نزاع از ایشان واقع شـده ، گویـا ایـن اشـخاص در میـان خـود راجـع بـه انفـال اختلاف کرده اند، و سپس به رسول خدا(ص )) مراجعه نموده اند تا حکم آن را از آن جناب بپرسند، و جوابی که میشنوند نزاعشان را خاتمه دهد."