چکیده:
نیروهای اجتماعی خاورمیانه در سالهای بعد از جنگ سرد، از تحرک امنیتی و کنش ژئوپلیتیکی برخوردار گردیدهاند. این جنبشهای اجتماعی نوین در بسیاری از کشورها ماهیت اتوپیاگرا دارند. براساس چنین ادراکی، هر نیروی اجتماعی میتواند بر معادلة قدرت راهبردی تأثیرگذار باشد. نقشیابی نیروهای اجتماعی زمینة لازم برای تحرک بازیگران منطقهای را بهوجود آورده است. بازیگران منطقهای همانند ایران، عربستان، ترکیه و اسرائیل را میتوان در زمرة بازیگرانی دانست که نقش رقابتی در سیاست منطقهای ایفا میکنند. نقش رقابتی بازیگران منطقهای در ائتلاف با رقابت قدرتهای بزرگ بهویژه آمریکا، روسیه و اتحادیة اروپا منجر به تشدید رقابتهای منطقهای در خاورمیانه شده است. هر گروه از بازیگران تلاش دارند تا رقابتهای سیاسی و راهبردی خود را در قالب «جنگ نیابتی» سازماندهی نمایند. برخی از بازیگران همانند عربستان و اسرائیل در صدد رادیکالیزهکردن نیروهای اجتماعی خاورمیانه میباشند. علت آن را باید در تلاش آنان برای تغییر در موازنة قدرت منطقهای دانست. در این فرآیند، زمینه برای اثربخشی بازیگران منطقهای در بحرانهای منطقهای بهوجود آمده است. چنین فرآیندی را باید بخشی از سازوکارهای کنش نامتقارن نیروهای اجتماعی براساس مداخله و اثربخشی نیروهای منطقهای و بینالمللی دانست. در این فرآیند، نشانههایی از رادیکالیزهشدن نیروهای اجتماعی در برابر تهدیدات متعارف شکل میگیردنیروهای اجتماعی خاورمیانه در سال های بعد از جنگ سرد، از تحرک امنیتی و کنش ژئوپلیتیکی برخوردار گردیده اند. این جنبش های اجتماعی نـوین در بسـیاری از کشـورها ماهیـت اتوپیـاگرا دارند. براساس چنین ادراکی، هر نیروی اجتماعی میتواند بر معادلۀ قدرت راهبـردی تأثیرگـذار باشد. نقش یابی نیروهای اجتماعی زمینۀ لازم برای تحرک بازیگران منطقه ای را بـه وجـود آورده است . بازیگران منطقه ای همانند ایران ، عربستان ، ترکیه و اسرائیل را میتوان در زمرة بـازیگرانی دانست که نقش رقابتی در سیاست منطقه ای ایفا میکنند. نقـش رقـابتی بـازیگران منطقـه ای در ائتلاف با رقابت قدرت های بزرگ به ویژه آمریکـا، روسـیه و اتحادیـۀ اروپـا منجـر بـه تشـدید رقابت های منطقه ای در خاورمیانه شده است . هر گروه از بازیگران تلاش دارند تـا رقابـت هـای سیاسی و راهبردی خود را در قالب «جنگ نیابتی» سازماندهی نمایند. برخی از بازیگران همانند عربستان و اسرائیل در صدد رادیکالیزه کردن نیروهای اجتماعی خاورمیانه میباشند. علـت آن را باید در تلاش آنان برای تغییر در موازنۀ قدرت منطقه ای دانسـت . در ایـن فرآینـد، زمینـه بـرای اثربخشی بازیگران منطقه ای در بحران های منطقه ای به وجود آمده است . چنین فرآینـدی را بایـد بخشی از سازوکارهای کنش نامتقارن نیروهای اجتماعی براساس مداخله و اثربخشـی نیروهـای منطقه ای و بین المللی دانست . در این فرآیند، نشانه هایی از رادیکالیزه شدن نیروهای اجتماعی در برابر تهدیدات متعارف شکل میگیرد.
خلاصه ماشینی:
"اگرچه برخی از بازیگران منطقه ای به گونه ای مستقیم بر فرآیند بحران خاورمیانه تأثیر به جا نگذاشته اند، اما واقعیت های موجود بیانگر آن اسـت کـه آنـان از تغییـرات اجتماعی جهان عرب استقبال بـه عمـل آورده و چنـین تحـولاتی را بـه عنـوان زمینـۀ گسترش بحران در ساختار سیاسـی کشـورهای متخاصـم تلقـی مـیکننـد.
گسترش مشارکت بازیگران منطقـه ای در رونـد بحـران سـوریه را بایـد انعکـاس شکل گیری فرایندی تلقی کرد که به موجب آن زمینه برای رادیکالیزه شدن جنبش هـای اجتماعی و گسترش تضادهای امنیتی بین نیروهای سیاسـی مختلـف فـراهم گردیـده است .
سؤالی که در اینجا مطرح میشود این است که دلیل فرسایش تدریجی و گسـترش قـدرت گـروه هـای مخـالف در رونـد مقابلـه بـا حکومت بشار اسد چیست ؟ چه عوامل و نیروهای داخلی، منطقه ای و بـین المللـی در فرایند فرسایش نظام های سیاسی کشورهای مختلف اثرگذار میباشد؟ دربارة زمینه هـا و عوامل شتاب دهنده بـه چنـین فراینـدی رویکردهـای مختلفـی وجـود دارد.
بـه همـین دلیـل اسـت کـه گروه های اجتماعی مخالف دولت بشار اسد در صدد برآمدند تا زمینه های لازم بـرای مقابله با عناصری همانند «رامی مخلوف » و «ماهر اسد» را به عنوان اولین درخواسـت سیاسی خود مطرح نمایند.
کنث پـولاک دربـارة نقـش کشـورهای منطقـه ای در تحـولات سوریه بر این موضوع تأکید دارد کـه : «اگرچـه مـدل رفتـار تـل آویـو در برخـورد بـا تحولات سوریه پیچیده میباشد، اما واقعیت آن است که انجام چنین اقـداماتی بـدون توجه به ابزارها و تاکتیک های متنوع در روند رقابت مرحلـه ای و تکـاملی بـه نتیجـۀ مطلوب و مؤثر منجر نمیشود."