چکیده:
در عصر دانش و اطلاعات، سازمانهای دانشبنیان در هر کشوری نقش مؤثری در توسعه آن کشور برعهده دارند. برخی وجوه متمایز این قبیل سازمانها با دیگر سازمانهای مرسوم؛ نظیر استقلال و خودمختاری بالا، وجود کارکنان دانشی، کمرنگ بودن سلسله مراتب سازمانی، انطباقپذیری بالای سازمان، ارائه خدمات ویژه به مشتری، عدم تقارن از لحاظ قدرت و ارتباطات و نیاز بالا به تسهیم دانش، باعث شده تا مدیریت و ماهیت کار در این سازمانها متفاوت باشد. از سوی دیگر، رسانههای اجتماعی شیوههای ارتباط، تعامل و مشارکت افراد را برای همیشه دگرگون کردهاند و در نهایت روابط آنها را سمتوسو میدهند. قابلیتهای رسانههای اجتماعی همچون نوظهوری، ماندگاری، شفافیت، تجمیع، مشارکت و استقلال با ابعاد و فرایندهای اصلی سازمان دانشبنیان همخوانی داشته و آن را از طریق مؤلفههایی همچون روابط، هویت، به اشتراکگذاری، حضور، شهرت، گروهها و گفتوگو تحتتأثیر جدی قرار میدهد. در این نوشتار تلاش شده است تا از طریق مطالعه اسنادی، ابعاد گوناگون این قابلیتها و تـأثیر رسانههای اجتماعی بر سازمانهای دانشبنیان در آثار مرتبط واکاوی شود. این مطالعه، با مرور تعاریف، کارکردها و الگوهای مختلف در هر دو حوزه سازمانهای دانشبنیان و رسانههای اجتماعی، به بررسی این تواناییها میپردازد و در نهایت با ارائه الگویی مفهومی در اسناد مورد مطالعه درباره «تأثیر رسانه اجتماعی بر ایجاد ارزش افزوده در سازمانهای دانشبنیان» ابعاد گوناگون این تأثیرات را مشخص میکند. در پایان، پیشنهادها و راهبردهایی برای استفاده بهینه از این ابزار کارامد در سازمانهای دانشبنیان ارائه شده است.
خلاصه ماشینی:
"به اشتراکگذاری، خود یک راه برقراری ارتباط در رسانههای اجتماعی است، اما اینکه آیا این به اشتراکگذاری به گفتوگو و ایجاد رابطه بین آنها بینجامد، به اهداف کاربردی آن رسانه بستگی دارد؛ برای مثال، کالای اجتماعی در فلیکر تصویر و عکس، برای مایاسپیس موسیقی و برای لینکداین مشاغل است.
انواع رسانههای اجتماعی مورد استفاده در سازمانها سبب ارتقا و پیشرفت چشمگیری بهویژه در سازمانهای دانشبنیان شده است، چرا که ابعاد سازمان دانشبنیان که از آن جمله میتوان به خلق و به اشتراکگذاری دانش در بخشهای مختلف سازمان و خارج از مرزهای فیزیکی سازمان، استفاده بهینه از دانش ضمنی کارکنان بخشهای مختلف، آزادی عمل کارمندان برمبنای مهارتهای خود در نوآوری، پشتیبانی بهواسطه ساختار سازمانی منعطف اشاره کرد، با ویژگی رسانههای اجتماعی همپوشانی بسیاری دارند، گویی که ابزار مناسبی برای نیازهای اساسی سازمانهای دانشی خلق و پدیدار شده است؛ ابزاری که به زیبایی میتواند این اهداف را تکمیل، تسریع و تسهیل بخشد.
ویلسون و همکاران [36] نیز با هدف درک رویکرد کسبوکارها، در حدود هفتاد مصاحبه عمیق انجام دادهاند و در نهایت، راهبردهای این شرکتها را درباره تحمل آنها در مورد خروجیهای نامطمئن و سطح نتایج مورد انتظار، در چهار راهبرد اصلی و کلان زیر خلاصه میکنند: 1) رسانه اجتماعی بهمثابه «متخصص پیشبینی» 1 : در صورتیکه سازمان بهرهمند از رسانه اجتماعی بخواهد از شرایط عدم اطمینان دوری کند و بهدنبال دستیابی به نتایجی قابل اندازهگیری با ابزارهای جاافتاده باشد، میتواند از وبسایت خود برای ایجاد توفان مغزی بین کارفرمایان، پژوهشگران و مدیران پروژه جهت دریافت نظرات در رابطه با مسئله موجود استفاده کند و از راهکارهایی که ارائه میشود بیشترین بهره را ببرد."