خلاصه ماشینی:
"و اما رجایی چه گفت؟ محمدعلی رجایی نخستوزیر جمهوری اسلامی ایران در ساعت یک و چهل و پنج دقیقه بامداد 26 مهر 1359 به وقت تهران در جلسه شورای امنیت سازمان ملل پیرامون جنگ ایران و عراق سخنان مبسوطی را ایراد کرد و با برشمردن دلایل آغاز جنگ علیه ایران و اهداف صدام از این حمله، از سکوت جامعه جهانی در قبال جنگ بهشدت انتقاد کرد و اظهار داشت: «من دیروز مستقیما از جبهه جنگ عازم اینجا شدم و کشتهها و مجروحینی را که دیدن آنان دل هر انسانی، هر چند کماحساس را به درد میآورد، به چشم خود نظاره کردم.
وی پس از برشمردن این تخلفات گفت: «چگونه است که رژیم بعث عراق به فرض داشتن اختلافات ارضی با ایران به جای مطرح کردن آن با الجزایر که طبق معاهدات فیمابین حکم بوده است، به حمله ناگهانی هوایی، دریایی و زمینی به حریم جمهوری اسلامی ایران دست میزند؟ چگونه است که تجاوز رژیم بعث عراق از حد «تصحیحات مرزی» ادعایی گذشته و به تلاش برای اشغال ایالات ما خصوصا استان نفتخیز خوزستان منجر میشود؟ چگونه است که همزمان با این تهاجم، همه ضدانقلابیون فراری را در کشور خود پناه و به آنها امکان فعالیت علیه جمهوری اسلامی را میدهد؟چگونه است که همزمان با حمله صدام به خاک ایران، آمریکا آن را به فال نیک در جهت آزادی جاسوسان گروگان میگیرد؟ چگونه است که حمله عراق درست همزمان با خاموش شدن آخرین شعلههای تجزیهطلبی در کردستان و استقرار آخرین نهاد جمهوری اسلامی، یعنی تشکیل دولت صورت میگیرد؟ چگونه است که یاریدهندگان اصلی رژیم به اصطلاح انقلاب عراق در این جنگ، کثیفترین و پلیدترین رژیمهای ارتجاعی وابسته به آمریکا همچون اردن، مصر، مراکش و غیره هستند؟»(3) بدیهی است که به هیچ یک از این سئوالات پاسخی داده نشد."