چکیده:
در حال حاضر استمرار در کیفیت آموزش تبدیل به یکی از مسایل مهم واحدهای آموزشی به ویژه درسازمانهای صنعتی گردیده است.اغلب واحدهای آموزشی،صرف نظر از حجمسازمانی،نوع فعالیتها و ساختار موبوطه،در هدفهای اعلام شده خود ادعا دارند که درصدد رشیدن به بهترین کیفیتی هستند که از آنان انتظار میرود،اما چگونه حصول این کیفیت را کنترل میکنند؟و تا چه حد برای حفظ کیفیت،موفق هستند؟این مقاله بر آن است که با رویکرد تحلیلی نشان دهد چگونه میتوان با استفاده از شاخصهای مناسب کیفیت آموزش را در سطح بهینه کنترل و حفظ نمود؟
خلاصه ماشینی:
"(4) چهار عامل عمده که برای ارزیابی برنامه آموزشی میتواند مورد توجه قرار گیرد عبارتند از: سنجش آموزش:آیا مطالب و محتوا آموزشی به درستی تدریس میشود؟ سنجش یادگیری:آیا کارکنان مفاهیم آموزی را درک میکنند؟ حفظ یادگیری:آیا فراگیران،ماهها پس از اتمام دوره،مطالب را به خاطر دارند؟ کاربرد یادگیری:آیا مفاهیم جدید به کار گرفته میشوند و آیا عملکرد کارکنان که بر اثر آموزش از لحاظ مهارتی یا علمی ارتقا یافتهاند تاثیری در ارتقا عملکرد و بازدهی سازمان داشته است؟ البته قضاوت درباره این معیارها دشوار است و سنجش سطح دانشسازمان ممکن است سالها پس از اتمام یک برنامه و تنها از طریق ارزیابیهای بعدی شرکتکنندگان در برنامههای آموزشی امکانپذیر باشد.
(4) متاشفانه در سالیان اخیر،مقولههای فوق و بخصوصو مقوله سوم چندان مورد توجه جدی واقع نشده و متقابلا اثربخشی آموزش نیز به دلایل عدیدهای نزول چشمگیری داشته است که در این رابطه لازم است تا به چند مشکل نگرشی در رویکردهای آموزش درسازمانها اشاره شود: وجود تعاریف نادرست از شاخصهای ارزیابی و کیفیت آموزش ودر نتیجه برخوردهای مقطعی با آن عدم نگرش بلند مدت و راهبردی به بهبود کیفیت آموزش عدم اعتقاد و تعهد لازم به نقش آموزش در توسعه کیفی عملکردهای سازمانی عدم برنامهریزی اصولی و جامع برای نهادینه کردن کیفیت در سیسنمهایسازمانی (4) همانطور که قبلا اشاره شد از میان عوامل فوق الاشاره،میتوان شاخصهای ارزیابی را به عنوان موثرترین و راهبردیترین عامل بهبود کیفیت و اثر بخشی آموزش محسوب نمود."