چکیده:
طی سده گذشته، ترکیبی از فنّاوری ها و رفتارهای فرهنگی و اجتماعی نوین ازیک سو و شیفتگی برنامه ریزان در اتکا به حرکت سواره و پاسخ گویی به نیازهای برآمده از آن، ازسوی دیگر، موجب فراموشی فضاها و حرکت پیاده در شهرها شد و سفرهای درون شهری را متعدد و طولانی نمود. این روند، پیامدهای ناگوار اجتماعی- اقتصادی، زیست محیطی و کالبدی عدیده ای را برای شهرها و به ویژه مراکز شهری به بار آورد. ازاین رو در اواخر دهه 1960 میلادی، بینش و عمل حرفه ای برنامه ریزان شهری پیشرو در جهت تحدید حرکت سواره و احیای مراکز شهری گسترش یافته است. هدف پژوهش حاضر، برنامه ریزی راهبردی در جهت مدیریت ترافیک مرکز شهر اردبیل با تاکید بر گسترش پیاده راه ها است. نوع این پژوهش، کاربردی و روش انجام آن، توصیفی - تحلیلی است. در انجام پژوهش حاضر از روش های اسنادی و پیمایشی در گردآوری داده ها استفاده شده است. برای جمع آوری و ارزیابی اطلاعات پیمایشی پژوهش، از جامعه آماری پژوهش حاضر - که متشکل از 30 نفر از مدیران، مسئولان و کارشناسان امر می باشد - مصاحبه و پرسشگری شد. در ابتدا برای جمع بندی و ارائه نقاط قوت، ضعف، فرصت و تهدید مصاحبه انجام شد و سپس در امتیازدهی به شاخص ها با استفاده از پرسشنامه از کل جامعه آماری (30 نفر) پرسشگری شد. در تحلیل داد هها نیز از مدل های SWOT و ANP و روش QSPM بهر هگیری شده است. نتایج نشان می دهد که راهبرد تهاجمی در مدیریت ترافیک درون شهری اردبیل دارای اولویت بیشتری است؛ بدین نحو که مدیران سازمان ترافیک باید با استفاده از نقاط قوت و فرصت به کاهش نقاط ضعف و تهدیدها مبادرت ورزند؛ ازجمله راهبردهای تهاجمی می توان به تبدیل برخی خیابان های منتهی به مرکز شهر به پیاده راه ها و کاهش حجم ترافیک از این طریق، ارائه آموزش های لازم به شهروندان به منظور استفاده از حمل ونقل عمومی و ترویج پیاده روی و دوچرخه سواری بین مردم در راستای کاهش حجم ترافیک در مرکز شهر و افزایش سلامتی مردم اشاره کرد.