چکیده:
جلال آل احمد از نویسندگان نام آشنایی است که در چند حوزه نویسندگی از جمله زورنال نویسی و تک گویی فعالیت داشته است. این مقاله در پی بیان این نکته است که فکر آل احمد، مقدم بر نویسندگی اوست پیش از آن که وی نویسنده باشد، متفکر و سیاستمدار است. بدین منظور، به برخی از مهم ترین مبانی فکری نویسنده در آفرینش آثار داستانی اشاره می شود.
جلال آل احمد، روحانی زاده بود و وقتی متوجه شد که مذهب سنتی اش نمی تواند پاسخگویی نیازهای زمان باشد، به نقد آن پرداخت. بن مایه داستان های جلال نقد مذهب و سیاست است. در داستان های دید و بازدید، سه تار و مدیر مدرسه، پررنگ تر از دیگر داستان هایش به نقد مسائل اجتماعی زمان می پردازد و اندیشه والای خود را که مهم ترین آنها، بهبود اوضاع اجتماعی موجود و مخالفت با تعصبات خشک مذهبی است، به نمایش می گذارد.
خلاصه ماشینی:
در داستان هاي ديد و بازديد، سه تار و مدير مدرسه ، پررنگ تر از ديگر داستان هايش به نقد مسائل اجتماعي زمان مي پردازد و انديشۀ والاي خود را که مهم ترين آنها، بهبود اوضاع اجتماعي موجود و مخالفت با تعصبات خشک مذهبي است ، به نمايش مي گذارد.
١-١- بيان مسئله اين تحقيق در پي کشف مباني فکري جلال آل احمد در خلق آثار داستاني اوست و با توجه به اينکه او در روزگار خود( عصر معاصر ) توانسته است آثار متعددي در قالب نثر داستاني پديد آورد، ميزان تأثيرپذيري او از افکار صاحب نظران ديگر، مورد پژوهش قرار گرفته و نشان داده شده است که آثار داستاني جلال آل احمد، بويژه در سه اثر ديد وبازديد، سه تار و مدير مدرسه ، تا چه اندازه دربردارنده و نمايندة اوضاع اجتماعي و اقتصادي عصر خويش است .
هر چند بسياري از شعائر مذهبي را از اساس قبول نداشت ، سعي مي کرد تا زمينه هاي انجام فرائض ديني را نه از روي انکار که به جهت واقع بيني و نيازي که احساس مي کرد، فراهم کند؛ براي نمونه ، جلال در داستان «افطار بيموقع » ، تعصب هاي مذهبي را سرزنش ميکند زيرا اين تعصب ها نتيجۀ عشق کوري است که برخي انسان ها به مذهب دارند و موجب بدبختي خود و جامعۀ خويش ميشوند.
مباني فکري جلال در داستان "مدير مدرسه " اين کتاب صدو بيست و هشت صفحه دارد و در نوزده قسمت نوشته شده است .