چکیده:
اصل کم کوشی و اقتصاد زبانی، یکی از اصول مهم در تمام جوانب زندگی انسانی از جمله، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی است. در ارتباط کلامی امروزی در تمامی زبان های زنده دنیا، تلاش می شود تا پیام با فشرده ترین و کوتاه ترین جملات به مخاطب ارسال شود. پیشرفت انسان ها در زندگی مدنی نوین، حوصله و مجالی را برای ارسال یا دریافت پیام ها با جملات طولانی، باقی نگذاشته است.
زبان شناسان اعتقاد دارند که انسان ها به مرحله ای از ارتباط می رسند که احتمال استفاده از حرکات سر و دست به جای گفتار وجود دارد. با نگاهی کلی به ساخت جملات و واژه های زبان فارسی، این نکته دریافت می شود که کوتاهی و تراش خوردگی، یکی از ویژگی های اصلی آنهاست؛ برای نمونه، وازه «آفریتون» امروزه به شکل «فری» به کار گرفته می شود. با توجه به نکات بالا، این سوال در ذهن نگارندگان این مقاله مطرح است که سنایی در غزل خویش چه شگردها و ترفندهایی را برای دست یابی ایجاز به کار می برد؟ بررسی به عمل آمده، حاکی از این موضوع است که سنایی در غزلیات خود، شیوه های گوناگونی را در پیش می گیرد تا سخن خود را موجز و فشرده بیان کند و با به کارگیری آرایه هایی چون تشبیه، استعاره و تشخیص و با استفاده از منادا، خطاب، حروف اضافه و حذف ارکان جمله، فرآیند ایجاز را در دو حیطه کلی ایجاز حذف و ایجاز قصر آشکار می سازد.
خلاصه ماشینی:
با توجه بـه نکـات بـالا، اين سؤال در ذهن نگارندگان اين مقاله مطرح است که سنايي در غزل خـويش چه شگردها و ترفندهايي را براي دست يابي ايجاز به کار ميبرد؟ بررسي به عمل آمده ، حاکي از اين موضوع اسـت کـه سـنايي در غزليـات خـود، شـيوه هـاي گوناگوني را در پيش ميگيرد تا سخن خود را مؤجز و فشرده بيان کند و بـا بـه کارگيري آرايه هايي چون تـشبيه ، اسـتعاره و تـشخيص و بـا اسـتفاده از منـادا، خطاب ، حروف اضافه و حذف ارکان جمله ، فرآيند ايجاز را در دو حيطـۀ کلـي ايجاز حذف و ايجاز قصر آشکار ميسازد.
در بيت زير، «روي يار» به «خلد» و «مويش » بـه «فتنـه » ماننـد شـده و ادات و وجـه شـبه حـذف گرديده است : از خلد بـرين يـاد کـنم ، روي تـو بيـنم وز فتنۀ دين ياد کـنم ، مـوي تـو بيـنم (227/1) يا در نمونۀ زير، با حذف ادات و وجه شبه ، «پيام يار» را نهاني به «شـکر عـسکري» ماننـد کرده است : خواهي که بار عسکر بندي به شهر مرو از مرو ميار هيچ خبر جز پيام دوست (46/4) ٢-١-٢-١-٤- تشبيه جمع از گونه هاي ديگر فشرده گويي شاعر در تشبيه ، گونۀ جمع اسـت کـه طـي آن ، شـاعر يک چيز را به چند چيز مانند ميکند و ادات و وجه شبه را نميآورد و پيام خود را زودتر به مخاطب يا خواننده ارسال ميکند؛ براي نمونه ، در ساخت بيت زير، شاعر، «يار خـود» را بـه «پري » (در زيبايي) و «سرو» (در بلندي قامت ) و «خورشيد» (در سپيدي) مانند کرده و در هر تشبيه ، علاوه بر وجه شبه ، ادات را سترده است : پــري و ســرو و خورشــيدي ولــيکن قـــدح گيـــر و کمربنـــد و قبـــاپوش (179/5) در نمونۀ زير، شاعر، «ماه نو» را به «پيشکار» (غلام ) و «يـارة» (دسـت بنـد) محبـوب خـود مانند کرده است و ادات و وجه شبه را حذف کرده و گاهي به سوي کوتاه سـخني برداشـته است : از نکــــويي و دلبــــري کــــه تــــويي مـــاه نـــو پيـــشکار و يـــارة توســـت (39/2) ٢-١-٢-١-٥- تشبيه ملفوف در غزل سنايي اين نوع تشبيه که در آن ، مشبه ها جـدا و مـشبه بـه جداگانـه مـيآيـد ، بسامد زيادي دارد.